گنجور

 
مولانا

مات خود را صنما مات مکن

بجز از لطف و مراعات مکن

خرده و بی‌ادبی‌ها که برفت

عفو کن هیچ مکافات مکن

وقت رحم است بکن کینه مکش

بنده را طعمه آفات مکن

به سر تو که جدایی مندیش

جز که پیوند و ملاقات مکن

خاک خود را به زمین برمگذار

منزلش جز به سماوات مکن

اولش جز به سوی خویش مکش

آخرش جز که سعادات مکن

آنچ خو کرد ز لطفت برسان

ترک تیمار و جرایات مکن

بنده اهل خرابات توایم

پشت ما را به خرابات مکن

ما که باشیم که گوییم مکن

چونک گفتیم ممارات مکن

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۲۰۲۴ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم