شنیدی تو که خط آمد ز خاقان
که از پرده برون آیند خوبان
چنین فرموده است خاقان که امسال
شکر خواهم که باشد سخت ارزان
زهی سال و زهی روز مبارک
زهی خاقان زهی اقبال خندان
درون خانه بنشستن حرام است
که سلطان می خرامد سوی میدان
بیا با ما به میدان تا ببینی
یکی بزم خوش پیدای پنهان
نهاده خوان و نعمتهای بسیار
ز حلواها و از مرغان بریان
غلامان چو مه در پیش ساقی
نوای مطربان خوشتر از جان
ولیک از عشق شه جانهای مستان
فراغت دارد از ساقی و از خوان
تو گویی این کجا باشد همان جا
که اندیشه کجا گشتهست جویان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از پیامی از خاقان (سلطان) سخن میگوید که در آن دستور داده تا زیبا رویان از پرده بیرون آیند. خاقان اعلام کرده که امسال سال خوشی است و شکرگذاری بر اثر فراوانی نعمتها ضروری است. او از مردم میخواهد تا به میدان بیایند و از جشن و بزم و نعمتهای فراوانی که آماده شده، بهرهمند شوند. در این مراسم، موسیقی و سرو نوشیدنی و غذاهای لذیذ وجود دارد، اما عشق و شور زندگی مشغولیت مستان را فراموش کرده و آنها را به فراغت و شادی دعوت میکند. شاعر به نوعی از این جشن و بزم، جذابیت و خوشی زندگی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: شنیدی که از طرف خاقان فرمان آمده است که زیبایان از پرده بیرون بیایند.
هوش مصنوعی: پادشاه اعلام کرده است که امسال میخواهد شکر را با قیمت بسیار پایین خریداری کند.
هوش مصنوعی: چقدر سال و روز خوشی است، چقدر پادشاهی مبارک و چقدر فرصتهای خوب و شادیآور وجود دارد.
هوش مصنوعی: نشستن در داخل خانه جایز نیست چرا که سلطان به سوی میدان میرود و در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: بیا به میدان و بپیوند به ما تا شاهد جشن و شادیای باشی که به طور پنهان در حال برگزاری است.
هوش مصنوعی: خوان گستردهای از انواع نعمتها و خوراکیهای خوشمزه، از جمله حلواها و مرغهای بریان، آماده شده است.
هوش مصنوعی: غلامان همچون ماه در برابر ساقی، آهنگهای نوازندگان را دوستداشتنیتر از جان خود میدانند.
هوش مصنوعی: اما عشق به شاه، جانهای سرمست را از مشروب و از موسیقی بینیاز کرده است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که اینجا مکانی نیست که فکر و ذهن انسان در آنجا به جستوجو بپردازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چه چیزست آن رونده تیرک خرد؟
چه چیزست آن پلالک تیغ بران؟
یکی اندر دهان حق زبانست
یکی اندر دهان مرگ دندان
ملک آن یادگار آل دارا
ملک آن قطب دور آل سامان
اگر بیند بگاه کینش ابلیس
ز بیم تیغ او بپذیرد ایمان
بپای لشکرش ناهید و هرمز
[...]
بدان گردیست آن سیمین زنخدان
بدان خمیدگی زلفین جانان
یکی گوئی که از کافور گوییست
یک گوئی که هست از مشگ چوگان
چه چیزست آن خط مشکین و آن لب
[...]
ز من معزول شد سلطان شیطان
ندارم نیز شیطان را به سلطان
سرم زیرش ندارم، مر مرا چه
اگر بر برد شیطان سر به سرطان؟
همی دانم که گر فربه شود سگ
[...]
زمان از وی پدید آمد به فرمان
به نزد برترین جوهر ز گیهان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.