ز زخم دف کفم بدرید ای جان
چه بستی کیسه را دستی بجنبان
گشادی کن بجنب آخر نه سنگی
نه سنگی هم گشاید آب حیوان
مروت را مگر سیلاب بردهست
که پیدا نیست گرد او به میدان
درافکن کهنهای گر زر نداری
تو را جز ریش کهنه نیست درمان
چو دستت بسته و ریشت گشادهست
بجنبان ریش را ای ریش جنبان
گلو بگرفت و آوازم ز نعره
مگر بسته است راه گوش اخوان
اگر راه است آبی را در این ناو
چرا چرخی و سنگی نیست گردان
وگر این سنگ گردان است کو آرد
زهی مهمانی بیآب و بینان
به طیبت گفتم این نکته مرنجید
مدارید از مزح خاطر پریشان
گلو مخراش و زیر لب بخوانش
دهانت پر کند از در و مرجان
مسلم دان خدا را خوان نهادن
خمش کن این کرم را نیست پایان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر در مورد درد و رنج زندگی میپردازد. او از زخمهایی که درونی است و از محدودیتهایی که در زندگی احساس میکند، صحبت میکند. شاعر به گشایش و رفع مشکلات اشاره دارد و میگوید که اگر گشایش وجود نداشته باشد، مانند آب حیوان که جاری نمیشود، زندگی سخت و دشوار است. همچنین به مروت و انسانیت اشاره میکند و از ارتباطات و همکاریهای انسانی سخن میگوید. در نهایت، شاعر اشاره میکند که در شرایط سخت، باید به امید و تلاش ادامه داد و از ناامیدی پرهیز کرد.
هوش مصنوعی: از زخم دف در کف من به شدت درد میکشد، عزیزم، چرا کیسهات را بستهای؟ دستت را حرکت بده!
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که با تلاش و کوششی که در انجام کارها داشته باشی، در نهایت راهی برای رسیدن به هدفها و آرزوهایت پیدا خواهد شد. اگر در پی فعالیت و تغییر باشی، موانع و چالشها نیز از پیش پا برداشته خواهند شد و به نتایج مثبت میرسی.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که مروت و جوانمردی از اطراف او رفتهاند و کسی را در اطرافش نمیبینیم که در میدان حاضر باشد.
هوش مصنوعی: اگر طلا و زر نداری، پس بیفایده است که به گذشتهها فکر کنی؛ تنها چیزی که از آن باقی مانده، موهای سفید و کهنهات است که هیچ دردی را دوا نمیکند.
هوش مصنوعی: وقتی که دستات در کارها بسته است و هیچکاری نمیتوانی انجام دهی، میتوانی به سادگی با اندکی حرکت و نشاط، به وضعیت خود پاسخ دهی و خود را سرگرم کنی.
هوش مصنوعی: گلویم را فشرده و صدایم را به نعره به اوج میرسانم، ولی انگار که صدایم به گوش دیگران نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر مسیر آبی وجود دارد، چرا در این قایق بیجهت دور نمیچرخید و سنگی را جا به جا نمیکنید؟
هوش مصنوعی: اگر این سنگی که در دست است، منبعی است که مهمان را بدون آب و نان به خانه میآورد.
هوش مصنوعی: به دوستی عرض کردم که این نکته را در نظر داشته باش و نگران نباش، زیرا شوخی و خنده نباید باعث ناراحتی و پریشانی خاطر تو شود.
هوش مصنوعی: گلو را نسوزان و زیر لب آن را بخوان، که دهانت از در و مرجان پر شود.
هوش مصنوعی: خدا را به عنوان میزبان در نظر بگیر و برای او در دل خود جایی قرار بده، زیرا این نعمت و لطف بیپایان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چه چیزست آن رونده تیرک خرد؟
چه چیزست آن پلالک تیغ بران؟
یکی اندر دهان حق زبانست
یکی اندر دهان مرگ دندان
ملک آن یادگار آل دارا
ملک آن قطب دور آل سامان
اگر بیند بگاه کینش ابلیس
ز بیم تیغ او بپذیرد ایمان
بپای لشکرش ناهید و هرمز
[...]
بدان گردیست آن سیمین زنخدان
بدان خمیدگی زلفین جانان
یکی گوئی که از کافور گوییست
یک گوئی که هست از مشگ چوگان
چه چیزست آن خط مشکین و آن لب
[...]
ز من معزول شد سلطان شیطان
ندارم نیز شیطان را به سلطان
سرم زیرش ندارم، مر مرا چه
اگر بر برد شیطان سر به سرطان؟
همی دانم که گر فربه شود سگ
[...]
زمان از وی پدید آمد به فرمان
به نزد برترین جوهر ز گیهان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.