گنجور

 
مولانا

نی نی به از این باید با دوست وفا کردن

نی نی کم از این باید تقصیر و جفا کردن

زخمی که زند دستت بر عاشق سرمستت

نتواند غیر تو تدبیر دوا کردن

مرغی که چشد یک دم از دانه دام تو

در خاطر او ناید آهنگ هوا کردن

ای کار دو چشم تو بی‌جرم و گنه کشتن

وی کار دو لعل تو حاجات روا کردن

خوش واقعه‌ای دارد دل با غم عشق تو

نی روی فروخوردن نی رای رها کردن

دعوی صفا کردن در عشق تو نیکو نیست

با جان صفا چه بود تفسیر صفا کردن