گنجور

 
مولانا

چه کس‌ام من؟ چه کس‌ام من؟ که بسی وسوسه‌مندم

گَه از آن سوی کشندم، گَه از این سوی کشندم

زِ کشاکش چو کمان‌ام به کفِ گوش‌کشانم

قدَر از بام درافتد چو درِ خانه ببندم

مگر استاره‌یِ چرخم! که ز برجی سوی برجی

به نُحوسی‌ش بگریم به سُعودی‌ش بخندم

به سما و به بروجش، به هبوط و به عروجش

نفسی هم‌تکِ بادم نفسی من هَلَپَندم

نفَسی آتشِ سوزان، نفَسی سیلِ گریزان

ز چه اصلم؟ ز چه فصلم؟ به چه بازار خرندم؟

نفسی فوقِ طباقم، نفسی شام و عراقم

نفسی غرقِ فراقم، نفسی رازِ تو رَندم

نفسی هم‌رهِ ماه‌م، نفسی مستِ اله‌م

نفسی یوسفِ چاه‌م، نفسی جمله گزندم

نفسی ره‌زن و غولم، نفسی تند و ملولم

نفسی زین دو برونم، که بر آن بامِ بلندم

بزن ای مطربِ قانون هوسِ لیلی و مجنون!

که من از سلسله جَستم؛ وَتَدِ هوش بِکَندم

به خدا که نگریزی! قدحِ مِهر نریزی!

چه شود ای شَهِ خوبان که کنی گوش به پندم

هله! ای اوّل و آخر! بده آن باده‌یِ فاخر!

که شد این بزم منوّر به تو ای عشقِ پسندم

بده آن باده‌یِ جانی زِ خراباتِ معانی

که بدان ارزد چاکر که از آن باده دهندم

بپَران ناطقِ جان را تو از این منطقِ رسمی

که نمی‌یابد میدانِ بگو حرفِ سمندم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۱۶۰۸ به خوانش هانیه سلیمی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۱۶۰۸ به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

ز فلک قوت بگیرم دهن از لوت ببندم

شکم ار زار بگرید من عیار بخندم

مثل بلبل مستم قفس خویش شکستم

سوی بالا بپریدم که من از چرخ بلندم

نه چنان مست و خرابم که خورد آتش و آبم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه