چه کسام من؟ چه کسام من؟ که بسی وسوسهمندم
گَه از آن سوی کشندم، گَه از این سوی کشندم
زِ کشاکش چو کمانام به کفِ گوشکشانم
قدَر از بام درافتد چو درِ خانه ببندم
مگر استارهیِ چرخم! که ز برجی سوی برجی
به نُحوسیش بگریم به سُعودیش بخندم
به سما و به بروجش، به هبوط و به عروجش
نفسی همتکِ بادم نفسی من هَلَپَندم
نفَسی آتشِ سوزان، نفَسی سیلِ گریزان
ز چه اصلم؟ ز چه فصلم؟ به چه بازار خرندم؟
نفسی فوقِ طباقم، نفسی شام و عراقم
نفسی غرقِ فراقم، نفسی رازِ تو رَندم
نفسی همرهِ ماهم، نفسی مستِ الهم
نفسی یوسفِ چاهم، نفسی جمله گزندم
نفسی رهزن و غولم، نفسی تند و ملولم
نفسی زین دو برونم، که بر آن بامِ بلندم
بزن ای مطربِ قانون هوسِ لیلی و مجنون!
که من از سلسله جَستم؛ وَتَدِ هوش بِکَندم
به خدا که نگریزی! قدحِ مِهر نریزی!
چه شود ای شَهِ خوبان که کنی گوش به پندم
هله! ای اوّل و آخر! بده آن بادهیِ فاخر!
که شد این بزم منوّر به تو ای عشقِ پسندم
بده آن بادهیِ جانی زِ خراباتِ معانی
که بدان ارزد چاکر که از آن باده دهندم
بپَران ناطقِ جان را تو از این منطقِ رسمی
که نمییابد میدانِ بگو حرفِ سمندم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حالاتی از خودشناسی، سرگشتگی، و عشق است. شاعر درباره شگفتیهای وجود و رابطهاش با جهان صحبت میکند، از کششها و تضادهای درونیاش میگوید. او خود را بهعنوان موجودی در حال حرکت و ناپایداری توصیف میکند که در بین دو جهان کشیده میشود. بهعلاوه، شاعر به چالشهای زندگی و جستوجوی خوشی و عشق اشاره دارد و خواستار نوشیدنیای است که جانش را شاد کند. در کل، این شعر بهنوعی جستجو برای معنی و زیبایی در زندگی است و آن را در رابطهای عمیق با عشق و هستی جستجو میکند.
هوش مصنوعی: من کیستم؟ من کیستم؟ که گاهی دچار وسوسه میشوم. گاهی از یک سو به سمتی کشیده میشوم و گاهی از سوی دیگر.
هوش مصنوعی: کمان را در دست دارم و با کشیدگی آن به گوشهای زیرینم میزنم. وقتی درِ خانه را ببندم، از بام پایین میآید.
هوش مصنوعی: آیا من ستارهی آسمان هستم؟ که از بالای یک برج به برج دیگر، به بدی این وضعیت گریه میکنم و به خوشی وضعیت دیگر میخندم.
هوش مصنوعی: به آسمان و نشانههای آن، به پایین آمدن و بالا رفتن آن، نفسی از هوای عالم را احساس میکنم؛ آیا من نیز با آن نسیم همنفس شدهام؟
هوش مصنوعی: من آتشی سوزان هستم و مانند سیلی هستم که به سرعت در حال حرکت است. نمیدانم از چه خاندانی هستم، از کدام فصل زندگی آمدهام و دیگران مرا در چه بازاری میفروشند.
هوش مصنوعی: من در اوج بلندیها هستم، جایی که هم شام و هم عراق را میبینم. در میان ناراحتیهای جدایی غرق شدهام و رازی از تو در دل دارم.
هوش مصنوعی: نفس من به مانند ماه، همراه و همسفر است. این نفس به شدت در عشق معبود غوطهور است و در عین حال، گرفتار مشکلات و آسیبهای زیادی نیز هست.
هوش مصنوعی: من دردی دلخراش و خستهکننده دارم، که به نوعی مرا آزار میدهد. با این حال، توانستهام از آن رهایی یابم و به مراتب بالاتری از زندگی دست پیدا کنم.
هوش مصنوعی: بزن ای نوازنده، قانون عشق لیلی و مجنون را، زیرا من از زنجیره رهایی یافتم و حالا در حال فراموشی هستم.
هوش مصنوعی: به خدا سوگند، اگر به عشق و محبت نگاه نکنی، دیگر چیزی به دست نخواهی آورد! ای شاه زیبا، چه خواهد شد اگر به نصیحت من گوش دهی؟
هوش مصنوعی: بیایید! ای آغاز و پایان! لطفاً آن شراب گرانقدر را به من بدهید! زیرا این مجلس با حضور تو، ای عشق محبوبم، درخشان و نورانی شده است.
هوش مصنوعی: مرا از آن شراب روحبخش و معنوی ببخش که ارزشش از همه چیز بالاتر است و سزاوار است که برایش به کسی خدمت کنم که بتواند آن را فراهم کند.
هوش مصنوعی: حرفهای دل را از منطق خشک و رسمی دور کن، زیرا این منطق نمیتواند به عمق احساسات دست یابد. حرفهایی که باید بزنیم، باید شبیه به قدرت و شتاب اسب پاک نژاد باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز فلک قوت بگیرم دهن از لوت ببندم
شکم ار زار بگرید من عیار بخندم
مثل بلبل مستم قفس خویش شکستم
سوی بالا بپریدم که من از چرخ بلندم
نه چنان مست و خرابم که خورد آتش و آبم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.