بزن آن پرده نوشین که من از نوش تو مستم
بده ای حاتم مستان قدح زفت به دستم
هله ای سرده مستان به غضب روی مگردان
که من از عربده ناگه قدحی چند شکستم
چه کم آید قدح آن را که دهد بیست سبوکش
بشکن شیشه هستی که چو تو نیست پرستم
تو مپرسم که کیی تو بده آن ساغر شش سو
چو شدم مست ببینی چه کسستم چه کسستم
چو من از باده پرستی شدهام غرقه مستی
دگرم خیره چه جویی که من از جوی تو جستم
بده ای خواجه بابا مکن امروز محابا
که رگ غصه بریدم ز غم و غصه برستم
چو منم سایه حسنت بکنم آنچ بکردی
چو بخوردی تو بخوردم چو نشستی تو نشستم
منم آن مست دهلزن که شدم مست به میدان
دهل خویش چو پرچم به سر نیزه ببستم
خمش ار فانی راهی که فنا خامشی آرد
چو رهیدیم ز هستی تو مکن باز به هستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن شاعر از حالتی مستی و عشق به معشوق سخن میگوید. او با بیان احساساتش، از زیبایی و نوشینی معشوق خود التماس میکند و میخواهد که او با شراب و جامش او را مست کند. شاعر به توانایی معشوق در ایجاد شادی و سرور اشاره میکند و در عین حال از غصهها و غمهایش میگوید. او از اینکه چگونه در آغوش معشوق خود غرق در مستی شده است، ابراز شادی میکند و از اینکه به خاطر عشق به او از جهان و مشغلههایش دور شده، احساس آزادی میکند. بهطور کلی، این متن بیانگر عشق عمیق، مستی و بیخبری از دنیای بیرونی است.
هوش مصنوعی: بزن پرده زیبا را کنار که من به خاطر زیباییات مست و شاداب هستم. ای حاتم، به من جام پر از می بده تا این حال خوب را بیشتر احساس کنم.
هوش مصنوعی: ای دل، زود دلخور نشو و بر روی خشمگین مگردان، چرا که من به طور ناگهانی چندین جام را شکستهام.
هوش مصنوعی: چه مقدار از نوشیدنی کم است برای کسی که بیست بار سنگین را تحمل کرده است؛ بشکن شیشه وجودم را که مثل تو هیچ کس را نمیپرستم.
هوش مصنوعی: تو از من نپرس کی هستم، فقط آن جام ششسو را به من بده. وقتی مست شدم، ببین چه حالتی دارم و چه کسی شدم.
هوش مصنوعی: وقتی که من به نوشیدن شراب مشغول شدم و در مستی غرق شدم، دیگر چرا به دنبال من میگردی؟ من از جوی تو فرار کردهام.
هوش مصنوعی: ای آقای محترم، امروز دست از خودداری بردار و به من ببخش، زیرا تحمل غم و اندوه را ندارم و دیگر نمیتوانم ادامه دهم.
هوش مصنوعی: اگر تو در خوشی و زیبایی هستی، من هم همانند تو رفتار میکنم. وقتی تو کار خوبی را انجام میدهی، من هم مانند تو همان کار را انجام میدهم. وقتی تو آرام میگیری، من هم آرام میگیرم.
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که با صدای دهل به وجد آمدهام و در میانه میدان، مانند پرچمی که بر سر نیزه بسته میشود، به شادی و هیجان پرداختهام.
هوش مصنوعی: اگر در زندگی بیصدا شویم و به فنا بپیوستیم، این خاموشی ما را به آرامش میرساند. وقتی از وجود خود رهایی یابیم، تو دیگر به حال و وضعیت قبلیام برنگرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بده آن باده دوشین که من از نوش تو مستم
بده ای حاتم عالم قدح زفت به دستم
ز من ای ساقی مردان نفسی روی مگردان
دل من مشکن اگر نه قدح و شیشه شکستم
قدحی بود به دستم بفکندم بشکستم
[...]
رند و دردی کش و مستم چه توان کرد چو مستم
بر من ای اهل نظر عیب مگیرید که مستم
هر شبم چشم تو در خواب نمایند که گویند
نیست از باده شکیبم چکنم باده پرستم
ترک سر گفتم و از پای تو سر بر نگرفتم
[...]
دل من رفت به بالا، تن من ماند به پستی
من بیچاره کجایم، نه به بالا نه به پستم
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.