گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

ناآمده سیل تر شدستیم

نارفته به دام پای بستیم

شطرنج ندیده‌ایم و ماتیم

یک جرعه نخورده‌ایم و مستیم

همچون شکن دو زلف خوبان

نادیده مصاف ما شکستیم

ما سایه آن بتیم گویی

کز اصل وجود بت پرستیم

سایه بنماید و نباشد

ما نیز چو سایه نیست هستیم

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۵۶۹ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
عراقی

ساقی، قدحی، که نیم مستیم

مخمور صبوحی الستیم

از صومعه پا برون نهادیم

در میکده معتکف نشستیم

از جور تو خرقه‌ها دریدیم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

مستیم و خراب و می پرستیم

پنهان چه کنیم مست مستیم

گوئی مستی و رند و عاشق

آری مستیم و رند هستیم

برخواسته از سریر هستی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه