گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

چه نزدیک است جان تو به جانم

که هر چیزی که اندیشی بدانم

از این نزدیکتر دارم نشانی

بیا نزدیک و بنگر در نشانم

به درویشی بیا اندر میانه

مکن شوخی مگو کاندر میانم

میان خانه‌ات همچون ستونم

ز بامت سرفرو چون ناودانم

منم همراز تو در حشر و در نشر

نه چون یاران دنیا میزبانم

میان بزم تو گردان چو خمرم

گه رزم تو سابق چون سنانم

اگر چون برق مردن پیشه سازم

چو برق خوبی تو بی‌زبانم

همیشه سرخوشم فرقی نباشد

اگر من جان دهم یا جان ستانم

به تو گر جان دهم باشد تجارت

که بدهی بهر جانی صد جهانم

در این خانه هزاران مرده بیش اند

تو بنشسته که اینک خان و مانم

یکی کف خاک گوید زلف بودم

یکی کف خاک گوید استخوانم

شوی حیران و ناگه عشق آید

که پیشم آ که زنده جاودانم

بکش در بر بر سیمین ما را

که از خویشت همین دم وارهانم

خمش کن خسروا هم گو ز شیرین

ز شیرینی همی‌سوزد دهانم

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۵۱۵ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
باباطاهر

دلا از دست تنهایی به جانم

ز آه و نالهٔ خود در فغانم

شبان تار از درد جدایی

کند فریاد مغز استخوانم

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
نظامی

تو را جویم ز هر نقشی که دانم

تو مقصود‌ی ز هر حرفی که خوانم

مشاهدهٔ ۱۷ مورد هم آهنگ دیگر از نظامی
عطار

ز تو گر یک نظر آید به جانم

نباید این جهان و آن جهانم

مرا آن یک نفس جاوید نه بس

تو دانی دیگر و من می ندانم

اگر گویی سرت خواهم بریدن

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۲۷۰ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مولانا

چه نزدیک است جان تو به جانم

که هر چیزی که اندیشی بدانم

ضمیر همدگر دانند یاران

نباشم یار صادق گر ندانم

چو آب صاف باشد یار با یار

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه