ندارد پای عشق او دل بیدست و بیپایم
که روز و شب چو مجنونم سر زنجیر می خایم
میان خونم و ترسم که گر آید خیال او
به خون دل خیالش را ز بیخویشی بیالایم
خیالات همه عالم اگر چه آشنا داند
به خون غرقه شود والله اگر این راه بگشایم
منم افتاده در سیلی اگر مجنون آن لیلی
ز من گر یک نشان خواهد نشانیهاش بنمایم
همه گردد دل پاره همه شب همچو استاره
شده خواب من آواره ز سحر یار خودرایم
ز شبهای من گریان بپرس از لشکر پریان
که در ظلمت ز آمدشد پری را پای می سایم
اگر یک دم بیاسایم روان من نیاساید
من آن لحظه بیاسایم که یک لحظه نیاسایم
رها کن تا چو خورشیدی قبایی پوشم از آتش
در آن آتش چو خورشیدی جهانی را بیارایم
که آن خورشید بر گردون ز عشق او همیسوزد
و هر دم شکر می گوید که سوزش را همیشایم
رها کن تا که چون ماهی گدازان غمش باشم
که تا چون مه نکاهم من چو مه زان پس نیفزایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به شدت به عشق و وابستگی عاطفی خود اشاره دارد. او بیان میکند که دلش بیقرار و آشفته است و شبها مانند مجنون در پی معشوقش میگردد. او از احساس ترس و غم سخن میگوید و میخواهد در برابر خیال معشوقش با خون دلش مقاومت کند. هرچند که دنیا را میشناسد، اگر راهی به سمت عشق باز شود، دچار درد و رنج بیشتری خواهد شد. او خود را در وضعیتی توصیف میکند که مثل یک مجنون در شوق معشوقش غرق در آشفتگی است. شاعر از قدرت عشق و اثرات آن بر وجودش حرف میزند و به درونگرایی و غم خود اشاره میکند. همچنین او به آرزوی رهایی از این درد و بلای عشق اشاره کرده و آرزو دارد که در آتش عشق، چون خورشیدی درخشان شود. در نهایت، شاعر به زیبایی و قدرت عشق میپردازد و از خواستهاش برای نزدیکتر شدن به معشوق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: عشق او به قدری قوی و غیرقابل کنترل است که من بدون قدرت و اختیار در این احساس غرق شدهام و شب و روز مانند مجنون، به او وابستهام.
هوش مصنوعی: در دل من درد و ترس وجود دارد، اما اگر یاد او به سراغم بیاید، این درد را با عشقی عمیق و احساس شدید بیان میکنم.
هوش مصنوعی: اگرچه همه انسانها در خیال و فکر خود با موضوعات آشنا هستند، اما اگر این مسیر را ادامه دهم، ممکن است به وضعیت خطرناکی دچار شوم.
هوش مصنوعی: من در میان مشکلات و سختیها افتادهام، و اگر مجنون عاشق لیلی از من نشانهای بخواهد، میتوانم نشانههایی از او را به او نشان دهم.
هوش مصنوعی: دل همه شب پارهپاره میشود، مانند ستارهای که در آسمان میدرخشد. خواب من آشفته و آواره است، و در صبح، یار خودخواه من بیدار میشود.
هوش مصنوعی: از شبهای غمانگیز من بپرسید، که در دل تاریکی، با پریها مواجه شدم و پای آنها را در هنگام عبور میفشارم.
هوش مصنوعی: اگر یک لحظه استراحت کنم، روح من آرام نخواهد گرفت. من تنها زمانی میتوانم آرامش پیدا کنم که آن لحظهای که بیخیال هستم، نباشد.
هوش مصنوعی: بگذار آزاد شوم تا مانند خورشیدی لباسهایی از آتش بپوشم و در آن آتش، جهانی را زیبا سازم.
هوش مصنوعی: آن خورشید به خاطر عشق او در آسمان میتابد و همواره شکرگزاری میکند که میتواند این سوزش را تجربه کند.
هوش مصنوعی: بگذار تا به حالتی گدازان و نرم مانند ماهی غمگین باشم، چون ماه میدرخشم و از آن پس دیگر بر غم و اندوه خود نخواهم افزود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
چه گویی با تو درگیرد که از بندی برون آیم
غمی با تو فرو گویم دمی با تو برآسایم
ندارم جای آن لیکن چو تو با من سخن گویی
من بیچاره پندارم که از جایی همی آیم
مرا گویی کزین آخر چه میجویی چه میجویم
[...]
به ترجیع ششم آیم، اگر صافی بود رایم
کزین هجران چنان دنگم، که گویی بنگ میخایم
چو دادی مژده این نعمتم کت روی بنمایم
رها کن کز کف پای تو زنگ دیده بزدایم
به پات ار دیده سایم، زنده گردم، لیک کشت آنم
کز این خون غم آلوده چگونه پات آلایم
ز خون دیده خود شرمسارم پیش تو، کز وی
[...]
من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم
ولی هرگز نمی بینم تو را چندان که می آیم
مرا زین در مران چون با سگانت بسته ام عهدی
که تا جان در تنم باشد بود خاک درت جایم
بگرید زار و گوید جان ازین مشکل توان بردن
[...]
چو نتوانم که در بزم تو بیموجب درون آیم
شوم دیوانه تا آبی برون بهر تماشایم
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.