گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

رنج تن دور از تو ای تو راحت جان‌های ما

چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما

صحت تو صحت جان و جهانست ای قمر

صحت جسم تو بادا ای قمرسیمای ما

عافیت بادا تنت را ای تن تو جان‌صفت

کم مبادا سایه لطف تو از بالای ما

گلشن رخسار تو سرسبز بادا تا ابد

کان چراگاه دلست و سبزه و صحرای ما

رنج تو بر جان ما بادا مبادا بر تنت

تا بوَد آن رنج همچون عقلِ جان‌آرای ما

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۳۹ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۱۳۹ به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
شاه نعمت‌الله ولی

روشن است از نور رویش دیدهٔ بینای ما

خلوت میخانهٔ عشق است دایم جای ما

آفتابی در ازل خوش سایه ای برما فکند

تا ابد روشن بُود این روی مه سیمای ما

ذوق ما داری بیا با ما در این دریا در آ

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
کلیم

گل درین گلشن کجا دارد سر پروای ما

خار هم از سرکشی کی می رود در پای ما

گر بمستی آرزوی ابر و باران می کنم

سنگ می بارد زابر پنبه بر مینای ما

در شکست ما فراقت هیچ تقصیری نکرد

[...]

صائب تبریزی

راز دل را می توان دریافت از سیمای ما

نشأه می تابد چو رنگ از پرده مینای ما

قهرمان عدل چون پرسش کند روز حساب

از بهشت عافیت خاری نگیرد پای ما

گر چه او هرگز نمی گیرد ز حال ما خبر

[...]

واعظ قزوینی

گشت یکشب در میان، وصل بت رعنای ما

کربلایی شد پلاس تیره‌بختی‌های ما!

بیدل دهلوی

گر چنین بالد ز طوف دامنت اجزای ما

بر سر ما سایه خواهدکرد سرتا پای ما

بی‌نفس در ظلمت‌آباد عدم خوابیده‌ایم

شانه زن‌گیسو، سحر انشاکن از شبهای‌ما

جهد ما مصروف‌یک سیرگریبان است وبس

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه