عمرک یا واحدا فی درجات الکمال
قد نزل الهم بی یا سندی قم تعال
یا فرحی مونسی یا قمر المجلس
وجهک بدر تمام ریقک خمر حلال
روحک بحر الوفا لونک لمع الصفا
عمرک لو لا التقی قلت ایا ذا الجلال
تسکن قلب الوری تسکرهم بالهوی
تدرک ما لا یری انت لطیف الخیال
تسکن ارواحهم تسکر اشباحهم
تجلسهم مجلسا فیه کؤوس ثقال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذبه فردی خاص میپردازد که نمادی از کمال و مهربانی است. شاعر از محبوبش میخواهد تا نزد او بیاید و از ویژگیهای او صحبت میکند؛ زیبایی چهرهاش همچون ماه، روح وفادار او و تأثیرش بر قلبها و احساسات مردم. شاعر با بیان اینکه وجود این فرد در زندگی دیگران آنها را به شور و شادی میآورد و به نوعی به آنها الهام میبخشد، بر تاثیر عمیق او بر روح و جان انسانها تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای عمر، تو که در درجات کمال یکتایی، هماکنون غم بر من سایه افکنده است، ای پشتیبانم، بیا و بر من فرود آی.
هوش مصنوعی: یا خوشحالیای که دوستی، یا ماه شبفرش، چهرهات همچون ماه کامل و لبهای تو مثل شراب حلال است.
هوش مصنوعی: وجود تو دریای وفا است، رنگ و بوی پاکی را دارد. اگر نه به خاطر تقوا و پرهیزگاریات، میگفتم ای صاحب عظمت!
هوش مصنوعی: تو در دل مردم سکنی گزینی و با عشق آنها را مست میکنی؛ به چیزهایی دست مییابی که دیده نمیشوند و تو لطیف و خیالانگیز هستی.
هوش مصنوعی: روحهایشان آرام میگیرد و سایههایشان سرمست میشود. در جایی مینشینند که در آن، جامهای سنگین وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا نزند آفتاب خیمه نور جلال
حلقه مرغان روز کی بزند پر و بال
از نظر آفتاب گشت زمین لاله زار
خانه نشستن کنون هست وبال وبال
تیغ کشید آفتاب خون شفق را بریخت
[...]
میدهدم هر سحر بوی تو باد شمال
زنده همی داردم جان به امید وصال
چون ز تن من نماند هیچ ندانم که چون
پی به سر آرد مرا در شب تاری خیال
خاک سر کوی توست همدم باد بهشت
[...]
بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال
موسم هجران گذشت، نوبت وصلست و حال
بلبل شوریده دل، شور و شغب را بهل
جلوه گلزار بین، در گذر از قیل و قال
گر همگی آتشی، لیک بدو کی رسی؟
[...]
ای بتو ذوالمنن ختم جمال و جلال
کرده قضا و قدر حکم ترا امتثال
پیش تو کم از اناث حشمت و جاه رجال
قدر تو نارد بیاد کیفر بر بدسگال
چون به سعادت نمود ساقی فرخنده فال
ساغر عیش بهار به هر طرف مال مال
سلسله خرمی یافت ره اتصال
محول الحول داد زمانه را حسن حال
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.