روان شد اشک یاقوتی ز راه دیدگان اینک
ز عشق بینشان آمد نشان بینشان اینک
ببین در رنگ معشوقان نگر در رنگ مشتاقان
که آمد این دو رنگ خوش از آن بیرنگ جان اینک
فلک مر خاک را هر دم هزاران رنگ میبخشد
که نی رنگ زمین دارد نه رنگ آسمان اینک
چو اصل رنگ بیرنگست و اصل نقش بینقشست
چو اصل حرف بیحرفست چو اصل نقد کان اینک
توی عاشق توی معشوق توی جویان این هر دو
ولی تو توی بر تویی ز رشک این و آن اینک
تو مشک آب حیوانی ولی رشکت دهان بندد
دهان خاموش و جان نالان ز عشق بیامان اینک
سحرگه ناله مرغان رسولی از خموشانست
جهان خامش نالان نشانش در دهان اینک
ز ذوقش گر ببالیدی چرا از هجر نالیدی
تو منکر میشوی لیکن هزاران ترجمان اینک
اگر نه صید یاری تو بگو چون بیقراری تو
چو دیدی آسیا گردان بدان آب روان اینک
اشارت میکند جانم که خامش که مرنجانم
خموشم بنده فرمانم رها کردم بیان اینک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساساتی عمیق و پیچیده را درباره عشق و وجود بیان میکند. او از گریهای یاقوتی و نشانههای عاشقانه سخن میگوید و به تضاد میان رنگها و بیرنگیهای زندگی اشاره میکند. با اشاره به رنگ و نقش، شاعر میخواهد بگوید که چیزهای واقعی پشت این ظواهر پنهاناند. او عشق و معشوق را به هم مرتبط میداند و میگوید که هر دو در جستجوی یکدیگرند، اما در نهایت هر شخص باید به خود و درونش توجه کند. همچنین، شاعر از درد و هجران ناشی از عشق مینالد و میگوید که گرچه در سکوت به سر میبرد، اما قلبش همچنان میتپد و در درد عشق صدا میزند. به طور کلی، این شعر سعی دارد عواطف عمیق و توأم با زیبایی و رنج را به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: اشکهای زلال و قیمتی همچون یاقوت از چشمانم جاری شد. اکنون، عشق بینام و نشان من را به علامتی آشکار رسانده است.
هوش مصنوعی: بنگر به رنگهای معشوقان و مشتاقان، که این دو رنگ زیبا از روح بیرنگ جان به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: هر لحظه آسمان به زمین رنگهای مختلفی میدهد، اما حالا زمین رنگ آسمان را ندارد.
هوش مصنوعی: اصل و بنیان هر چیز، خالی از رنگ و نقش و الفاظ است. در حقیقت، آنچه که به نظر میرسد، در عمق خود از وجود این ظواهر خالی است.
هوش مصنوعی: در عشق، تو هم عاشق هستی و هم معشوق. هر دو در جستجوی یکدیگرند، اما تو برتر از هر دو هستی. اکنون به خاطر حسادت دیگران، جایگاه تو بیشتر نمایان میشود.
هوش مصنوعی: تو مانند مشک آب هستی که به خاطر جاذبهات همه را به خود جذب میکنی. به همین دلیل، کسانی که از تو دورند، از شوق و عشق به تو دچار سکوت و ناله میشوند.
هوش مصنوعی: در صبح زود، صدای نالهی پرندگان به ما خبر میدهد که جهان در سکوتی عمیق است و در دل این سکوت، نشانهای از اندوه و ناراحتی وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر از شادی او به شوق آمدهای، پس چرا از دوری او شکایت میکنی؟ تو در ادعای انکار او هستی، اما هزاران ترجمه و نشانه از عشق و محبت او وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر تو شکار یار خود نیستی، پس بیقراریات به چه دلیل است؟ زمانی که آسیا در حال چرخیدن است، بدان که این آب روان کنونی به این حال دلالت دارد.
هوش مصنوعی: جانم به من میگوید که ساکت باش و اذیتم نکن. من در سکوت زندگی میکنم و خود را از وابستگیها آزاد کردهام، بنابراین اجازه بده بگویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.