گنجور

 
مولانا

هست کسی صافی و زیبانظر

تا بکند جانب بالا نظر

هست کسی پاک از این آب و گل

تا بکند جانب دریا نظر

پا بنهد بر کمر کوه قاف

تا بزند بر پر عنقا نظر

تا که نظر مست شود ز آفتاب

تا بشود بی‌سر و بی‌پا نظر

هست کسی را مدد از نور عشق

تا فتدش جمله بدان جا نظر

آب هم از آب مصفا شود

هم ز نظر یابد بینا نظر

جمله نظر شو که به درگاه حق

راه نیابد مگر الا نظر

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۱۱۶۹ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم