عرض لشکر میدهد مر عاشقان را عشق یار
زندگان آن جا پیاده کشتگان آن جا سوار
عارض رخسار او چون عارض لشکر شدست
زخم چشم و چشم زخم عاشقان را گوش دار
آفتابا شرم دار از روی او در ابر رو
ماه تابان از چنان رخ الحذار و الحذار
چون به لشکرگاه عشق آیی دو دیده وام کن
وانگهان از یک نظر آن وامها را میگزار
جز خمار باده جان چشم را تدبیر نیست
باده جان از که گیری زان دو چشم پرخمار
چون تو پای لنگ داری گو پر از خلخال باش
گوش کر را سود نبود از هزاران گوشوار
گر عصا را تو بدزدی از کف موسی چه سود
بازوی حیدر بباید تا براند ذوالفقار
دست عیسی را بگیر و سرمه چوب از وی مدزد
تا ببینی کار دست و تا ببینی دست کار
گر ندانی کرد آن سو زیرزیرک مینگر
نی به چشم امتحانی بل به چشم اعتبار
زانک آن سو در نوازش رحمتی جوشیده است
شمس تبریزیش گویم یا جمال کردگار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که به وصف عشق و زیبایی معشوق میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری از لشکر و جنگ، عشق را به نبردی شدید تشبیه میکند که عاشقان را به سوی معشوق میکشاند. زیبایی چهره محبوب به قدری است که حتی خورشید و ماه از آن شرم میکنند. شاعر تاکید میکند که در دیدار محبوب، نیاز به آراستگی ظاهری نیست و صرفاً یک نگاه کافی است تا تمام درهایی که به عشق میرسند، گشوده شوند. او در نهایت به شمس تبریزی و جمال خدا اشاره میکند و نشان میدهد که عشق حقیقی در درون یکدیگر، نه فقط ظواهر، نمود دارد.
هوش مصنوعی: عشق، برای عاشقان مانند فرماندهی است که در میدان جنگ صف آرایی میکند. در آنجا، دوستداران زندگی در یک سو هستند و کسانی که در عشق شکست خوردهاند، در سمت دیگر سوار بر اسب حضور دارند.
هوش مصنوعی: چهره او همچون تماشای یک سپاه زیباست و از این رو باید از هر گونه آسیب و بدخواهی که عاشقان ممکن است به چشم او بزنند، احتیاط کرد.
هوش مصنوعی: ای خورشید، از چهره او شرم کن، زیرا که ماه تابان هم از این صورت زیبا و دلربا در ابر پنهان شده است.
هوش مصنوعی: وقتی به میدان عشق قدم میگذاری، باید به چشمهایت اجازه بدهی که به تماشا بنشینند و ناگهان از یک نگاه، همهی قرضها و بدهیهایت را فراموش کنی.
هوش مصنوعی: غیر از نشئه و سرمستی شراب، چشمان من هیچ تدبیری ندارند. این شراب جان را از کدام چشم و از چه کسی میتوانی بگیری که این چشمان پر از غم و مستی دارند؟
هوش مصنوعی: وقتی که تو پاهایی ناتوان داری، فرقی نمیکند که به آنها زیورآلات زیبایی بزنی؛ چرا که کسی که ناشنواست، از شنیدن هزاران جواهر هم بهرهای نخواهد برد.
هوش مصنوعی: اگر تو عصای موسی را از دستش بدزدی، چه فایدهای دارد؟ زیرا برای کنار زدن ذوالفقار، به قدرت و بازوی علی نیاز است.
هوش مصنوعی: دست عیسی را بگیر و از او چیزی نگیر تا بتوانی به دستهای او نگاه کنی و کارهای او را ببینی.
هوش مصنوعی: اگر نمیدانی که در آن سوی مسائل چه میگذرد، فقط به ظاهر و با نگاهی از روی آزمون نگاه نکن، بلکه با نگاهی معتبر و درست به آن بپرداز.
هوش مصنوعی: زیرا آنسوی عالم، در آغوش رحمت الهی چیزی در حال جوشش است؛ من یا جمال خداوندی را میخوانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.