رو چشم جان را برگشا در بیدلان اندرنگر
قومی چو دل زیر و زبر قومی چو جان بیپا و سر
بیکسب و بیکوشش همه چون دیگ در جوشش همه
بیپرده و پوشش همه دل پیش حکمش چون سپر
از باغ و گل دلشادتر وز سرو هم آزادتر
وز عقل و دانش رادتر وز آب حیوان پاکتر
چون ذرهها اندر هوا خورشید ایشان را قبا
بر آب و گل بنهاده پا وز عین دل برکرده سر
در موج دریاهای خون بگذشته بر بالای خون
وز موج وز غوغای خون دامانشان ناگشته تر
در خار لیکن همچو گل در حبس ولیکن همچو مل
در آب و گل لیکن چو دل در شب ولیکن چو سحر
باری تو از ارواحشان وز باده و اقداحشان
مستی خوشی از راحشان فارغ شده از خیر و شر
بس کن که هر مرغ ای پسر خود کی خورد انجیر تر
شد طعمه طوطی شکر وان زاغ را چیزی دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و مقام انسانهای وارسته و آزاد که در تلاش و جستجوی حقیقتاند، میپردازد. شاعر از آزادگی و شادابی این افراد میگوید که همچون گلها و خورشید در فضای زندگی میدرخشند و از قید و بندهای دنیوی رهایی یافتهاند. آنها با دل و جان خود در جستجوی معنا و حقیقتاند و از هرگونه خوبی و بدی فارغاند. در نهایت، شاعر هشدار میدهد که چون هر مرغ به دنبال غذایش است، انسانها نیز باید به درک عمیقتری از زندگی برسند و از materialism و ظواهر دنیا دوری کنند.
هوش مصنوعی: به دقت به چشم جانت نگاه کن و در دلهای بیخبر دقت کن. گروهی که دلشان در هم ریخته است و گروهی دیگر که مانند جان، بیپاست و بیسری هستند.
هوش مصنوعی: اگر بدون تلاش و کوشش باشی، همه مانند دیگ در حال جوشیدن خواهند بود. همه بدون هیچگونه پرده یا پوششی، دلهای خود را در برابر فرمان او مانند سپر قرار میدهند.
هوش مصنوعی: از باغ و گل خوشحالتر است و از سرو نیز آزادتر است. از عقل و دانش فهیمتر و از آب حیات نیز پاکتر است.
هوش مصنوعی: وقتی که ذرات ریز در هوا به حرکت در میآیند، خورشید به آنها لباس زیبایی میدهد و آنها در آب و گل پا میگذارند و از عمق دل خود سر برمیدارند.
هوش مصنوعی: در میان جزر و مد خونین دریاها، افرادی که بر فراز این خونها حرکت میکنند، تحت تأثیر هیاهو و خروش این خونها قرار نگرفتهاند و دامن آنها نالیده و آلوده نشده است.
هوش مصنوعی: در میان مشکلات و دردها، مثل یک گل در زندان زیبایی وجود داریم. هرچند که مانند ملخ در آب و گل زندگی میکنیم، اما دل ما در تاریکی شب است و همچنان امید به صبح و روشنی داریم.
هوش مصنوعی: خوشی و سرمستی تو، از روح و باده و جامهایشان ناشی میشود و تو از خوبی و بدی، فارغ و رها شدهای.
هوش مصنوعی: دیگر بس کن، پسر، چون هر پرندهای نمیتواند از انجیر تازه بهرهمند شود. طوطی شکر را میخورد و آن زاغ هم از چیز دیگری سیر میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چشم تو خورشید و قمر گنج تو پر در و گهر
جود تو هنگام سحر هم بر خضر هم بر شجر
ای یوسف حسن و کشی خورشید خوی خوش سیر
از سر برون کن سرکشی امروز با ما باده خور
زین بادهٔ چون ارغوان پر کن سبک رطل گران
با ما خور ای جان جهان با ما خور ای بدر پدر
ای خوش لب شیرین زبان خوش خوش در آ اندر میان
[...]
خط نگار ترک من چون طوق قمری بر قمر
یا چون قطار مور بر گرد قمر بسته کمر
وان زلفق پرچین و شکن خمیده چون پشت شمن
بر روی آن سرو چمن ژولیده مو افروز بر
خط بدیع آیین اووان زلف مشک آگین او
[...]
افدیک یا خیر البشر، ای تاج عالم بلکه سر
چونت فتاد اینجا گذر، این المقام ایش الخبر
چون گفت شرعت طرقوا، شاها بمیدان شو زکو
از دوستان بربای کاو، از دشمنان بردار سر
نو کن روش را داستان، بشکن طلسم باستان
[...]
ای شاهد سیمین ذقن درده شرابی همچو زر
تا سینهها روشن شود افزون شود نور نظر
کوری هشیاران ده آن جام سلطانی بده
تا جسم گردد همچو جان تا شب شود همچون سحر
چون خواب را درهم زدی درده شراب ایزدی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.