مولانا
»
مثنوی معنوی
»
دفتر پنجم
»
بخش ۵۰ - در معنی این بیت «گر راه روی راه برت بگشایند ور نیست شوی بهستیت بگرایند»
گر زلیخا بست درها هر طرف
یافت یوسف هم ز جنبش منصرف
باز شد قفل و در و شد ره پدید
چون توکل کرد یوسف برجهید
گرچه رخنه نیست عالم را پدید
خیره یوسفوار میباید دوید
تا گشاید قفل و در پیدا شود
سوی بیجایی شما را جا شود
آمدی اندر جهان ای ممتحن
هیچ میبینی طریق آمدن
تو ز جایی آمدی وز موطنی
آمدن را راه دانی هیچ نی
گر ندانی تا نگویی راه نیست
زین ره بیراهه ما را رفتنیست
میروی در خواب شادان چپ و راست
هیچ دانی راه آن میدان کجاست
تو ببند آن چشم و خود تسلیم کن
خویش را بینی در آن شهر کهن
چشم چون بندی که صد چشم خمار
بند چشم تست این سو از غرار
چارچشمی تو ز عشق مشتری
بر امید مهتری و سروری
ور بخسپی مشتری بینی به خواب
چغد بد کی خواب بیند جز خراب
مشتری خواهی بهر دم پیچ پیچ
تو چه داری که فروشی هیچ هیچ
گر دلت را نان بدی یا چاشتی
از خریداران فراغت داشتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به داستان یوسف و زلیخا اشاره دارد و بر مفهوم توکل و امید تأکید میکند. زلیخا درها را میبندد تا یوسف را محصور کند، اما یوسف با توکل به خدا از این موانع عبور میکند و راهی برای خود پیدا میکند. شاعر به خواننده توصیه میکند که چشمهای خود را ببندند و به تسلیم در برابر مقدرات الهی بپردازند. او همچنین اشاره میکند که برای رسیدن به هدفها و خواستهها، باید از خواب و خیالهای باطل بیرون آمده و به واقعیت توجه کنند. در نهایت، شاعر به اهمیت عشق و انتظار در زندگی اشاره میکند و به این نکته تأکید میکند که برای رسیدن به موفقیت واقعی باید از خودگذشتی کرد و به دل اشتهای اعتقادی داشت.
هوش مصنوعی: اگر زلیخا در هر طرف درها را ببندد، یوسف با حرکتش از هر گوشهای میتواند خود را آزاد کند.
هوش مصنوعی: در اینجا به معنای این است که وقتی یوسف به خداوند توکل کرد و به او اعتماد کرد، درهای بسته به روی او باز شد و راههای تازهای برای او نمایان گشت.
هوش مصنوعی: هرچند در دنیا کمبود و نقص وجود ندارد، اما باید مانند یوسف، با دقت و هوشیاری به دنبال زیباییها و بهترینها باشیم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که قفل باز شود و در باز گردد، شما به جایی میرسید که هیچ جایی برایتان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ای آزمونگر، تو به این دنیا آمدی، آیا چیزی از راه آمدن را میبینی؟
هوش مصنوعی: تو از جایی آمدهای و راه آمدن از سرزمین خودت را خوب میدانی.
هوش مصنوعی: اگر نمیدانی، بهتر است چیزی نگویی؛ در این راه، ما بدون اینکه راهی داشته باشیم، همچنان در حال حرکت هستیم.
هوش مصنوعی: تو در خواب خوشی در حال حرکت هستی و به چپ و راست میراوی، اما آیا میدانی که راه آن میدان کجاست؟
هوش مصنوعی: چشمهایت را ببند و خودت را تسلیم کن، به زودی خودت را در آن شهر قدیمی خواهی یافت.
هوش مصنوعی: چشم تو مانند بندی است که صد چشم تشنه را به خود جلب میکند؛ این سوی بند قلب من است.
هوش مصنوعی: تو با تمام وجود و با اشتیاق به عشق مشتری (ستارهای درخشان) نگاه میکنی و به امید رسیدن به مقام و رهبری، همیشه چشم به راه هستی.
هوش مصنوعی: اگر ببینی که مشتری در خوابش به خواب چغد (پرندهای شب فعالی) رفته، بدان که خواب او خواب درست و خوبی نیست، چون خواب تنها افراد خراب و ناامید میتواند چنین تصویری را بسازد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مشتریها را به سوی خود جلب کنی، باید به خودت نگاه کنی و ببینی چه چیزی برای ارائه داری، زیرا در واقع چیزی برای فروختن نداری.
هوش مصنوعی: اگر به دل خود محبت و نیکی بدهی یا از نعمتها و لذتهای زندگی بهرهمند شوی، خود را از دغدغه و نگرانیهای خریداران و دلالان رهاد کردهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.