گنجور

 
مولانا

گفت روبه این حکایت را بهل

دستها بر کسب زن جهد المقل

دست دادستت خدا کاری بکن

مکسبی کن یاریِ یاری بکن

هر کسی در مکسبی پا می‌نهد

یاری یاران دیگر می‌کند

زانک جمله کسب ناید از یکی

هم دروگر هم سقا هم حایکی

هین به انبازیست عالم بر قرار

هر کسی کاری گزیند ز افتقار

طبل‌خواری در میانه شرط نیست

راه سنت کار و مکسب کردنیست