بخش ۷۶ - امیر کردن رسول علیهالسلام جوان هذیلی را بر سریهای کی در آن پیران و جنگ آزمودگان بودند
یک سریه میفرستادش رسول
بهر جنگ کافر و دفع فضول
یک جوانی را گزید او از هذیل
میر لشکر کردش و سالار خیل
اصل لشکر بیگمان سرور بود
قوم بیسرور تن بیسر بود
این همه که مرده و پژمردهای
زان بود که ترک سرور کردهای
از کسل وز بخل وز ما و منی
میکشی سر خویش را سر میکنی
همچو استوری که بگریزد ز بار
او سر خود گیرد اندر کوهسار
صاحبش در پی دوان کای خیره سر
هر طرف گرگیست اندر قصد خر
گر ز چشمم این زمان غایب شوی
پیشت آید هر طرف گرگ قوی
استخوانت را بخاید چون شکر
که نبینی زندگانی را دگر
آن مگیر آخر بمانی از علف
آتش از بیهیزمی گردد تلف
هین بمگریز از تصرف کردنم
وز گرانی بار که جانت منم
تو ستوری هم که نفست غالبست
حکم غالب را بود ای خودپرست
خر نخواندت اسپ خواندت ذوالجلال
اسپ تازی را عرب گوید تعال
میر آخر بود حق را مصطفی
بهر استوران نفس پر جفا
قل تعالوا گفت از جذب کرم
تا ریاضتتان دهم من رایضم
نفسها را تا مروض کردهام
زین ستوران بس لگدها خوردهام
هر کجا باشد ریاضتبارهای
از لگدهااش نباشد چارهای
لاجرم اغلب بلا بر انبیاست
که ریاضت دادن خامان بلاست
سکسکانید از دمم یرغا روید
تا یواش و مرکب سلطان شوید
قل تعالوا قل تعالو گفت رب
ای ستوران رمیده از ادب
گر نیایند ای نبی غمگین مشو
زان دو بیتمکین تو پر از کین مشو
گوش بعضی زین تعالواها کرست
هر ستوری را صطبلی دیگرست
منهزم گردند بعضی زین ندا
هست هر اسپی طویلهٔ او جدا
منقبض گردند بعضی زین قصص
زانک هر مرغی جدا دارد قفس
خود ملایک نیز ناهمتا بدند
زین سبب بر آسمان صف صف شدند
کودکان گرچه به یک مکتب درند
در سبق هر یک ز یک بالاترند
مشرقی و مغربی را حسهاست
منصب دیدار حس چشمراست
صد هزاران گوشها گر صف زنند
جمله محتاجان چشم روشناند
باز صف گوشها را منصبی
در سماع جان و اخبار و نبی
صد هزاران چشم را آن راه نیست
هیچ چشمی از سماع آگاه نیست
همچنین هر حس یک یک میشمر
هر یکی معزول از آن کار دگر
پنج حس ظاهر و پنج اندرون
ده صفاند اندر قیام الصافون
هر کسی کو از صف دین سرکشست
میرود سوی صفی کان واپسست
تو ز گفتار تعالوا کم مکن
کیمیای بس شگرفست این سخن
گر مسی گردد ز گفتارت نفیر
کیمیا را هیچ از وی وا مگیر
این زمان گر بست نفس ساحرش
گفت تو سودش کند در آخرش
قل تعالوا قل تعالوا ای غلام
هین که ان الله یدعوا للسلام
خواجه باز آ از منی و از سری
سروری جو کم طلب کن سروری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی موضوع رهبری و تبعیت از سرور میپردازد. شاعر از جنگ و رزم و ضرورت وجود سرور صحبت میکند و به جوانانی که باید در میدان نبرد رهبری کنند، اشاره میکند. شاعر بیان میکند که قوم بدون سرور نیز بیهدف و پژمردهاند و از فضیلتهای سروری و اطاعت سخن میگوید.
شاعر تاکید دارد که اگر انسانها خود را از سروری دور کنند، در خطر گرفتار شدن به مشکلات و مصایب هستند. او به نزدیکی به خدا و پیروی از پیامبر (مصطفی) دعوت میکند و در نهایت، سخنان او را به عنوان کیمیایی با ارزش میداند که میتواند انسانها را به راه راست هدایت کند. همچنین، اشاره میکند که در جامعه، هر فردی باید پایبند به اصول دین باشد و از سرکشی دوری کند تا به سعادت واقعی برسد.
هوش مصنوعی: او عدهای را به عنوان پیامبر میفرستاد تا با کافران بجنگند و از مزاحمتهای بدون دلیل جلوگیری کنند.
هوش مصنوعی: یک جوان را از میان افراد بیهدف انتخاب کرد و او را به سمت فرماندهی لشکر منصوب کرد.
هوش مصنوعی: حتماً باید بدانیم که نیروی اصلی و رهبریکنندهی هر جمعیتی، توانایی و قدرت واقعی آن را شکل میدهد، اما اگر گروهی بدون هدایت و رهبری باشد، به نوعی بیهویت و بیمعنا خواهد بود.
هوش مصنوعی: شما به خاطر خودداری از شادی و سرور، اینگونه ناراحت و پژمرده شدهاید.
هوش مصنوعی: تو از کسل بودن، بخل و خودخواهی ما فاصله میگیری و خود را با عشق و آزادگی سرشار میکنی.
هوش مصنوعی: مانند داستانی که از سنگینی بار خود فرار کند و در کوهها پنهان شود.
هوش مصنوعی: مالک این بار به دنبال تو میدود، ای سرسخت! هر طرف که بروی، گرگی در کمین توست و قصد تو را دارد.
هوش مصنوعی: اگر اینک از دید من غایب شوی، در هر گوشهای گرگهای قوی به سوی تو میآیند.
هوش مصنوعی: لازمه زندگی این است که بعضی چیزها را بپذیریم و درک کنیم که ممکن است برخی از لحظات و تجربیات شیرین مانند شکر باشند، اما در نهایت، تغییرات و سختیها نیز وجود دارند که نمیتوان از آنها فرار کرد. اگر به این واقعیات پلی کنیم، شاید بتوانیم زندگی را به گونهای دیگر تجربه کنیم.
هوش مصنوعی: به دنبال آسایش نرو، زیرا بدون تلاش و فعالیت مثل آتش بدون هیزم، به سرعت خاموش میشوی و زندگیات از بین میرود.
هوش مصنوعی: بشتاب و از تسلط من دوری کن، زیرا بار سنگین که بر دوش توست، جان من است.
هوش مصنوعی: تو مانند ستوری هستی که نفس تو فرمانروایی دارد، و چنین حالتی نشاندهنده سلطه و تسلط خودپسندانهات است.
هوش مصنوعی: در این بیت، به نوعی نکتهای طنزآمیز مطرح شده است. در آن به تفاوت در نامگذاری و ویژگیهای دو نوع سواری اشاره میشود. خوک به عنوان حیوانی تنبل و ناچیز به کار رفته و از طرفی، اصطلاحاتی زیبا برای اسبشناخته شده و اصیل آورده شده است. به طور کلی، این بیت به تفاوت دیدگاهها و ارزشگذاریها در مورد موجودات مختلف اشاره دارد.
هوش مصنوعی: آخرین روزهای زندگی، حق با وجود مصطفی، برای کسانی که نفسشان سختی میکشد، مهم است.
هوش مصنوعی: بیا نزد من تا از طریق جذب کرم، به شما آموزش دهم و شما را راهنمایی کنم.
هوش مصنوعی: من نفس خود را تحت کنترل درآوردهام، اما برای این کار سختیهای زیادی را تحمل کردهام و ضربههای زیادی خوردهام.
هوش مصنوعی: هر جا که تمرین و سختی وجود دارد، چارهای جز تحمل مشکلات و ناملایمات نیست.
هوش مصنوعی: بنابراین، بسیاری از مشکلات و سختیها بر پیامبران نازل میشود، زیرا افرای بیتجربه و ناپخته، به طور طبیعی با چالشها و مصیبتها روبرو میشوند.
هوش مصنوعی: برای رشد و پیشرفت، باید از تلاش و کوشش مداوم بهره ببرید تا به آرامی و با ثبات به مقام سلطنت و موفقیت دست پیدا کنید.
هوش مصنوعی: بیا نزد من، ای دوستانی که از آداب و ادب دور شدهاید.
هوش مصنوعی: اگر آنها نیایند، ای پیامبر، نگران نباش و غمگین نشو، چرا که تو پر از حسادت و کینه نیستی.
هوش مصنوعی: برخی افراد به دعوتهای دیگران توجهی ندارند و هر کس داستان و تجربه خود را دارد.
هوش مصنوعی: برخی از افراد در برابر این دعوت به شکستگی میافتند، زیرا هر اسب در اصطبل خود، ویژگیها و خصوصیات منحصر به فرد خود را دارد.
هوش مصنوعی: برخی از این داستانها ممکن است باعث شوند که برخی افراد احساس تنگی کنند، زیرا هر کسی در زندگیاش محدودیتها و قفسهایی دارد که مخصوص به خود اوست.
هوش مصنوعی: فرشتگان نیز در نوع خود بیهمتا بودند و به همین دلیل بر آسمان به صف ایستادند.
هوش مصنوعی: کودکان هرچند در یک مدرسه مشغول یادگیری هستند، اما هر یک از آنها در یادگیری و پیشرفت از دیگری جلوتر است.
هوش مصنوعی: دنیای شرقی و غربی هر دو نقاطی برای دیده شدن و مشاهده دارند. مهم این است که بینایی واقعی از طریق چشم حاصل میشود.
هوش مصنوعی: اگر صد هزاران نفر هم در صف بایستند، همه آنها چشم به راه و نیازمند کمک و روشنی چشم هستند.
هوش مصنوعی: گوشها به صف ایستادهاند تا به شنیدن جان و خبرها و پیامآوران بپردازند.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم هرگز نمیتوانند به آن حقیقت و درک عمیق برسند و هیچکس از شادی و سرور ناشی از این حالت آگاه نیست.
هوش مصنوعی: هر حس بهطور جداگانه خودش را محاسبه میکند و هر حس از انجام کارهای دیگر محروم است.
هوش مصنوعی: انسان دارای پنج حس ظاهری مانند بینایی و شنوایی است، و همچنین پنج حس داخلی که در درون او وجود دارند. این حسها به نوعی در کنار هم به درک و تجربه او از دنیای اطراف کمک میکنند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از اصول و اعتقادات دین طغیان کند و سرپیچی کند، در نهایت به صف یا گروهی میپیوندد که به عقبگرد و انحطاط دچار شدهاند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در مورد دعوت به همکاری و گفتگو، کم نگذارید، زیرا این سخن ارزش و اهمیت زیادی دارد.
هوش مصنوعی: اگر حرفهایت باعث شود که کسی شیفته و طلایی شود، هیچگاه از او دور نشو و او را رها نکن.
هوش مصنوعی: این زمان اگر نفس او را ببندی، او میگوید که در نهایت به نفع تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: بیا به نزدیک من، ای جوان، که خداوند شما را به سوی صلح دعوت میکند.
هوش مصنوعی: ای خواجه، برگرد و از خودخواهی و غرور بگذر، و به جای آنکه مقام و مقامداری بخواهی، کمی از مقام و منزلت خود را فروتنانه بخواه.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.