مولانا
»
مثنوی معنوی
»
دفتر سوم
»
بخش ۷۲ - مضطرب شدن فقیر نذر کرده بهکندن امرود از درخت و گوشمال حق رسیدن بی مهلت
پنج روز آن باد امرودی نریخت
ز آتش جوعش صبوری میگریخت
بر سر شاخی مرودی چند دید
باز صبری کرد و خود را وا کشید
باد آمد شاخ را سر زیر کرد
طبع را بر خوردن آن چیر کرد
جوع و ضعف و قوت جذب و قضا
کرد زاهد را ز نذرش بیوفا
چونک از امرودبن میوه سکست
گشت اندر نذر و عهد خویش سست
هم در آن دم گوشمال حق رسید
چشم او بگشاد و گوش او کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به توصیف حال زاهدی میپردازد که پنج روز از گرسنگی رنج میبرد و صبرش در حال از بین رفتن است. او درختی را میبیند که میوههای امرود بر آن آویزان است و با وجود گرسنگی، تلاش میکند خود را کنترل کند. اما وقتی بادی میوزد و میوهها را بر سرش میریزد، توان مقاومت او از بین میرود و بر اثر ضعف و جوع، از نذر و عهد خود فاصله میگیرد. در نهایت، در این لحظه، او مورد تأدیب خداوند قرار میگیرد و چشم و گوشش به حقیقت باز میشود.
هوش مصنوعی: پنج روز آن، باد عطر خوش میوهای به هوا نرفت و آتش گرسنگی او را وادار به صبر نمیکرد.
هوش مصنوعی: مردی چند نفر را بر روی شاخهای دید و پس از کمی صبر، از آنجا فاصله گرفت و خود را کنار کشید.
هوش مصنوعی: باد آمد و باعث شد که شاخهی درخت به سمت پایین خم شود و طبیعت آن را برای خوردن میوهها آماده کرد.
هوش مصنوعی: زاهد به دلیل عدم وفای به نذرش با گرسنگی، ضعف و قدرت جذب قضا مواجه شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر میوهای که از درخت امرود (گلابی) چیده شد، عهد و پیمانش سست و ضعیف شد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، وقتی که حقیقت روشن شد، او چشمانش را باز کرد و به حرفها گوش داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.