مکر دیگر آن وزیر از خود ببست
وعظ را بگذاشت و در خلوت نشست
در مریدان در فکند از شوق سوز
بود در خلوت چهل پنجاه روز
خلق دیوانه شدند از شوق او
از فراق حال و قال و ذوق او
لابه و زاری همی کردند و او
از ریاضت گشته در خلوت دوتو
گفته ایشان نیست ما را بی تو نور
بی عصاکش چون بود احوال کور
از سر اکرام و از بهر خدا
بیش ازین ما را مدار از خود جدا
ما چو طفلانیم و ما را دایه تو
بر سر ما گستران آن سایه تو
گفت جانم از محبان دور نیست
لیک بیرون آمدن دستور نیست
آن امیران در شفاعت آمدند
وان مریدان در شناعت آمدند
کین چه بدبختیست ما را ای کریم
از دل و دین مانده ما بی تو یتیم
تو بهانه میکنی و ما ز درد
میزنیم از سوز دل دمهای سرد
ما به گفتار خوشت خو کردهایم
ما ز شیر حکمت تو خوردهایم
الله الله این جفا با ما مکن
خیر کن امروز را فردا مکن
میدهد دل مر ترا کین بیدلان
بی تو گردند آخر از بیحاصلان
جمله در خشکی چو ماهی میطپند
آب را بگشا ز جو بر دار بند
ای که چون تو در زمانه نیست کس
الله الله خلق را فریاد رس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: وزیر در خلوت خود نشسته و از وعظ و نصیحت دست کشیده بود. مریدان او از شوق و فراقش دیوانه شده و به زاری و ناله پرداختند. آنها میگفتند که بدون او، مانند کوران هستند و از وزن روحانی او بیبهرهاند. آنها از او درخواست کردند که بیشتر از خود جدا نشود و او را به عنوان دایه خود شناختند.
وزیر با وجود محبتش نسبت به مریدان، به دلایل خاصی نمیتوانست از خلوت خود بیرون بیاید. بسیاری از امیران و مریدان در تلاش بودند از او شفاعت کنند و از بدبختیهای خود بگویند. آنها در درخواستهای خود بر این نکته تأکید داشتند که بدون وزیر، احساس یتیمی و درد میکنند و در خشکی روحانی به سر میبرند.
در نهایت، مریدان از وزیر خواستهاند تا به آنها کمک کند و فریادراسی کند، زیرا بدون او روزگارشان سخت میگذرد.
هوش مصنوعی: وزیر دوباره نقشهای کشید و تصمیم گرفت که دیگر در جمع به پند و اندرز نپردازد و به تنهایی در گوشهای خلوت بنشیند.
هوش مصنوعی: در دل مریدان، شوقی سوزان ایجاد کرد، و در انزوا به مدت چهل یا پنجاه روز به سر برد.
هوش مصنوعی: مردم از محبتی که به او دارند و از دلتنگی برایش، به حالت دیوانگی افتادهاند و از شوق و احوالات و لذتهای او سرشارند.
هوش مصنوعی: آنها به شدت در دل ناله و گریه میکردند، اما او که به وسیله تمرینات سخت به یک حالت آرامش و سکوت دست یافته بود، در تنهایی خود به سر میبرد.
هوش مصنوعی: حرفهای آنها برای ما معنایی ندارد، چون بی تو مانند آدم کور هستیم که بدون عصا چگونه میتواند خوب ببیند.
هوش مصنوعی: به خاطر احترام و محبت، و به خاطر خدا، بیشتر از این ما را از خودتان جدا نکنید.
هوش مصنوعی: ما مانند کودکانی هستیم که تو، مونس و پرستار ما هستی و بر سر ما سایه مهربانی و حفاظت خود را گستردهای.
هوش مصنوعی: میگوید که جانم از دوستان دور نیست، اما نمیتوانم از آنها جدا شوم یا به راحتی از آنها فاصله بگیرم.
هوش مصنوعی: امیران برای دفاع و حمایت از دیگران وارد میدان شدند و مریدان با حالتی ناپسند و بیاحترامی به این جمع پیوستند.
هوش مصنوعی: این چه مصیبتی است که ما را گرفتار کردهای، ای بخشنده! ما بی تو همچون یتیمانی هستیم که نه دل دارند و نه ایمان.
هوش مصنوعی: تو بهانهای برای نادیده گرفتن ما میشوی و ما از شدت درد و سوز دلمان در سکوت و حسرت به زندگی ادامه میدهیم.
هوش مصنوعی: ما به حرفهای دلنواز تو عادت کردهایم و از آموزههای عمیق تو بهرهمند شدهایم.
هوش مصنوعی: ای خدا، این بیرحمی را با ما نکن؛ امروز را برای ما خوب بگردان و فردا را به تأخیر نینداز.
هوش مصنوعی: دل به تو عشق میورزد، زیرا بیدلان بیتو در نهایت از بیفایدهها میگردند.
هوش مصنوعی: همه در خشکی مانند ماهی در حال تپش و اضطراب هستند. آب را باز کن تا آنها بتوانند آزادانه حرکت کنند و از بند رها شوند.
هوش مصنوعی: ای کسی که در این زمانه مانند تو وجود ندارد، به خدا پناه میبرم که به بندگان نیازمند کمک کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.