لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
مشتاق اصفهانی

چو تیغ نادر دوران شهنشه ایران

به دهر غلغله از فتح قندهار افکند

برای جستن تاریخ این همایون فتح

به بزم اهل سخن رهروی گذار افکند

کشید سر به گریبان و مطلعی مشتاق

ز پشت پردهٔ فکرت به روی کار افکند

که آشکار ز هر مصرعش شود آن سال

که فتح قلعه عدو را به حال زار افکند

سپهبدی که به جان سگان شرار افکند

به هند زلزله از فتح قندهار افکند