بر لب بغیر ناله که دمساز مانده است
از دوریت بما چه دگر باز مانده است
آمد خزان عمر و هوای چمن بجاست
پر رفته است و حسرت پرواز مانده است
چون دل زید به پنجه مژگان او که صید
سالم کجا بچنگن شهباز مانده است
دارم ز دیر و کعبه بدل رو که این در است
در عشق اگر دری بر خم باز مانده است
کردم بباغ نالهای و تا ابد مرا
از شوق غنچه گوش بر آواز مانده است
جز من که در دلم غمت افسرده پاکرا
در خانه سیلخانه برانداز مانده است
مشتاق را ز عشق بود بوی گل کجا
پنهان بزیر پرده غماز مانده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.