هم اول کاش از کویت من افکار میرفتم
چو میرفتم زا جورت آخر و ناچار میرفتم
نیم مرغی که ارزم صحبت صیاد را ورنه
به پای خود به سوی دام از گلزار میرفتم
به کویت با کم از کس نیست آن مرغم که صدباره
ز گلشن رفته بودم گر ز جور خار میرفتم
ز غشقم در گمان افتادهاند ای کاش از کویت
دو روزی بهر خاطرجمعی اغیار میرفتم
سرآمد عمر من مشتاق در راهش که تا بودم
همین میآمدم زآن کو و دیگر بار میرفتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش آن غیرت که بیخود جانب دلدار میرفتم
دمی کز خویش میرفتم به کوی یار میرفتم
خوش آن خلوتسرا کز اتحاد حسن و عشق آنجا
تو از می مست میگشتی و من از کار میرفتم
وداع با به راه او پر و بالست سالک را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.