ای زرافشان پنجهات پیوسته همچون آفتاب
وی دل و دست تو از جود و کرم بحر و سحاب
موکب جاه ترا چون توسن چرخ آمده
آفتاب و ماه نو آن طبل بازو این رکاب
بر تو ختم است از جهانداران جهانداری که تو
هم به تدبیر آسمانی هم بشمشیر آفتاب
دست احسان تو از ریزش نیاساید دمی
ای سخایت بیشمار و وی عطایت بیحساب
همچو مهر و مه دو کف دارای که در دامان خاک
آن زر خالص فشاند دمبدم این سیم ناب
گویدار با کوه از قهرت سخنگو یک سخن
ور کند با بحر از حلمت مخاطب یکخطاب
کوه چون ریک روان ریزد فرو از یکدگر
بحر چون آب گهر آسوده گردد ز انقلاب
داد مظلوم ار چنین گیری ز ظالم بعد از این
میشود آسودهتر زآسودگان مهد خواب
شیشه از خارا و نخل از تیشه و شمع از نسیم
خار از آتش خرمن از برق و کتان از ماهتاب
آنچه باشد لازم فرمانروائی آمده
در تو جمع ای کامجوی کامکار کامیاب
در سخاوت حاتمی در معدلت نوشیروان
در شجاعت رستمی در سلطنت افراسیاب
ایکه با مظلوم و ظالم زاقتضای مهر و کین
جمله لطف و مرحمت باشی همه خشم و عتاب
بسکه در عهد تو عالم گیر شد این رسم و راه
وقت آن باشد بگیتی کز سکون و انقلاب
کشور ویران عدل و خانه آباد ظلم
آن چو این آباد و این مانند آن گردد خراب
روز و شب در کوه و صحرا فارغ و آسودهاند
وحش وطیر از لطفت ای زورآوران را پنجه تاب
گوسفند از گرگ و گور از ضیغم آهو از پلنک
صعوه از شاهین و کبک از بازو کنجشک از عقاب
خواهد از لطف تو محنت دیدگان دهر را
غم بعشرت رنج با راحت شود تبدیل مآب
خلق را در کام کام و ساغر مینا شود
نیش نوش و خارگل زهرا نگبین و خون شراب
بکسه چو باد بهاری از دم جانبخش تو
برک و بار آورد هر نخلی درین باغ خراب
وقت آن آمد که گردد عالم فرتوت را
آخر دوران پیری اول عهد شباب
گاه ریزش چون برون آری دو دست از آستین
ای ز گوهر ریزی ابر کفت دریا سراب
باشد آن تاج و کمر چون موج دریا بیشمار
ریزد این لعل و گهر چون ریک صحرا بیحساب
در حضیض خاک و اوج چرخ نبود آنکه نیست
از عطایت بهرهمند و از سخایت کامیاب
از نم فیض تو دارند و فروغ لطف تو
گوهر سیراب آب و اختر شب تاب تاب
افکنی چون طرح بزم عیش فرماید قضا
کاورد دوران برای محفلت با آب و تاب
شیشه فیروزه از چرخ و می لعل از شفق
ساغر سیمین ز ماه و جام زرین ز آفتاب
بسکه عالم از تو لبریز سرود عشرتست
آید از هرسو درین کشور به گوش شیخ و شاب
نغمه طنبور و صوت بربط و آواز نی
ناله چنگ و نوای عود و آهنگ رباب
کوهپیکرا برشی داری که چون جنبد ز جای
هفت اندام زمین را آورد در اضطراب
خاک پایت چرخ سیار از ازل آوردهاند
از سکون و جنبش او این درنگ و آن شتاب
گیرد از پستی اگر راه بلندی یکنفس
بگذرد از نه فلک همچون دعای مستجاب
ور کند میل حضیض از اوج آید در زمان
بر زمین از آسمان همچون فروغ آفتاب
سرورا عمریست پرخون باشدم از دور چرخ
چشم و دل چون ساغر صهبا و مینای شراب
دایم از شوق طواف مرقد شاه نجف
سینه دارم پرآتش دیدهای دارم پر آب
باشدم ز اندیشه ساز ره و برک سفر
رشته جانی چو زلف دلبران پرپیچ و تاب
دارم استدعا که لطفت شامل حالم شود
تا رسانم خویش را بر آستان بوتراب
وز سر اخلاص خواهم از خداوند جلیل
زیر عالی قبه آن خسرو گردون جناب
کاسمان در بدو فطرت در کمند حکم او
هر طرف باشد سرصد خسرو مالک رقاب
آورد طوق اطاعت بر گلو چون چاکران
سرورانرا در عنایت مهتران را در رکاب
برق تا از خنده افشاند گل آتش بخاک
ابر تا از گریه ریزد بر زمین در خوشاب
دوست را از لطف و دشمن را بودار قهر تو
خنده عشرت چو برق و گریه غم چون سحاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف ویژگیها و فضایل یک پادشاه بزرگ و مهربان میپردازد. شاعر به توصیف سخاوت، عدل، شجاعت و قدرت او در حکومت میپردازد و اشاره میکند که او دارای عطا و کرم بیپایانی است. پادشاه به مظلومان کمک میکند و موجب آسایش و آرامش مردم میشود، به طوری که در زمان او عالم از خوشی و سرور لبریز است. همچنین شاعر به شکوه و عظمت او در سرزمین اشاره میکند که قدرتش باعث حفظ نظم و امنیت در کشور میشود. در نهایت، شاعر از خداوند خواسته تا لطف و برکت پادشاهی را بر او نازل کند و از درگاه او یاری بخواهد.
هوش مصنوعی: ای کسی که دستت مانند آفتاب درخشنده و پربار است، دل و دستانت سرشار از نعمت و بخشش است، مانند دریا و ابرهای پربرکت.
هوش مصنوعی: تو را چون رکاب تند و تیز، بر اسب جلال نشستهای که آفتاب و ماه نو به نواختن طبل میپردازند.
هوش مصنوعی: تو آخرین کسی هستی که در عرصهٔ سلطنت و داراییهای جهانی قدرت داری. هم به لطف تدبیر آسمانی و هم با توانمندی و شجاعت همچون شمشیر آفتاب، بر این دنیا حاکم خواهی بود.
هوش مصنوعی: دست مهربانی تو هرگز از بخشش و کمک کردن خسته نخواهد شد، ای سخاوت تو بینهایت و ای عطای تو بیحساب و اندازه.
هوش مصنوعی: مانند خورشید و ماه که دو دست را در آغوش خاک قرار دادهاند، در هر لحظه این طلا و نقره ناب را میپاشند.
هوش مصنوعی: کسی که با کوه از روی خشم صحبت میکند، یک حرف خواهد گفت و اگر با دریا از روی صبر و آرامش سخن بگوید، یک پیام متفاوت خواهد داشت.
هوش مصنوعی: کوه مانند ریگی که از هم پاشیده میشود، به سمت پایین میریزد و دریا هم مانند آب، در آرامش خواهد بود و از تکانهای ناگهانی دور خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر مظلوم بتواند حق خود را از ظالم بگیرد، پس بعد از این راحتتر خواهد بود از کسانی که در آرامش خواب به سر میبرند.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به تفاوت و ویژگیهای مختلف اشیاء و پدیدهها دارد. شیشه از سنگ ساخته میشود، نخل با تیشه شکل میگیرد، شمع تحت تأثیر نسیم میسوزد، خار در اثر آتش به وجود میآید، خرمن با برق تابناک میشود و کتان در نور مهتاب رشد میکند. به طور کلی، این اشیاء هر یک به نوعی تحت تأثیر عوامل طبیعی و انسانی قرار دارند و وجودشان به این عوامل وابسته است.
هوش مصنوعی: هر آنچه برای رهبری و فرمانروایی لازم است، در وجود تو جمع شده است ای کسی که در آرزوی کامیابی و موفقیت هستی.
هوش مصنوعی: در این بیت به ویژگیهای بارز چهار شخصیت اشاره شده است. حاتم به خاطر سخاوتش شناخته میشود، نوشیروان به دلیل انصاف و عدالتش، رستم به خاطر شجاعت و勇مندیاش، و افراسیاب به عنوان یک پادشاه قدرتمند و با نفوذ. هر کدام از این افراد نماد یک فضیلت خاص هستند که در اینجا به زیبایی و در قالب مقایسه بیان شدهاند.
هوش مصنوعی: ای که با وجود محبت و دشمنی، همیشه مهربان و خوب هستی، اما در عین حال، همواره خشن و عصبانی به نظر میرسی.
هوش مصنوعی: به خاطر تأثیر عمیق و گستردهای که تو بر جهان گذاشتی، زمان آن رسیده که دنیا از این آرامش و بیتحرکی خارج شود و به تغییر و تحول برسد.
هوش مصنوعی: کشوری که در آن عدالت حاکم باشد و خانهای که در آن ظلم وجود داشته باشد، اگر این آباد باشد، آن هم به همین شکل ویران خواهد شد.
هوش مصنوعی: در روز و شب، حیوانات و پرندگان در کوهها و دشتها به آرامش مشغولند و از قدرت تو بهرهمندند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به روابط پرخطر و شکارچی و شکار شده است. هر حیوانی، دشمن خاص خود را دارد؛ گوسفند از گرگ میترسد، گورخر از شیر، آهو از پلنگ، و پرندگان نیز هرکدام با دشمنان خود مواجه هستند. این شعر به نوعی نشاندهنده چرخه طبیعت و جنگل و نیز آسیبپذیری موجودات در برابر شکارچیانشان است.
هوش مصنوعی: با لطف و محبت تو، ناملایمات و مشکلات زندگی به شادی و آسایش تبدیل میشوند.
هوش مصنوعی: مردم در لذت酒 و می زندگی میکنند و از زیباییهای عالم بهرهمند میشوند، انگار که نوشیدن شراب مانند نیشی شیرین و پر از شادی است.
هوش مصنوعی: وقتی نسیم بهاری از جانب تو میوزد، هر درختی در این باغ خرابه به شکوفایی و باروری میرسد.
هوش مصنوعی: زمان آن فرارسیده است که دنیای کهنسال در پایان دوران پیری، به آغاز جوانی خود بازگردد.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات باران به قدری شدید میبارد که انگار دو دست از آستین بیرون میآید و مانند دریا با قدرت میریزد، در حالی که دریا در واقع سراب است.
هوش مصنوعی: تاج و کمر مانند موجهای بیشمار دریا باشد، که این لعل و گوهر مانند ریگهای بیحساب صحرا به زمین میریزد.
هوش مصنوعی: در پایینترین نقطه زمین و بالاترین نقطه آسمان، هیچکس نیست که از بخشندگی و سخاوت تو بهرهمند نباشد و موفق نشود.
هوش مصنوعی: از لطف و رحمت تو، مرواریدها در آب سیراب میشوند و ستارههای شب به دلیل درخشندگی تو نورانی میگردند.
هوش مصنوعی: وقتی قضا و تقدیر بخواهد، مانند طرحی که برای مهمانی شادی ریخته شده، دوران به زیباترین شکل برای جشن و سرور شما فراهم میشود.
هوش مصنوعی: در این جمله از زیباییها و جلوههای مختلف طبیعی و هنری صحبت میشود. شیشهای به رنگ فیروزهای از چرخ زمان، میگون لعل درخشان از نور صبح، و ساغری نقرهای که از ماه نور میگیرد، و جامی طلایی که از تابش خورشید ساخته شده، توصیف میشود. این تصویرسازی نشاندهنده زیباییهای پیچیده و تماشایی جهان است.
هوش مصنوعی: دنیا پر از شادی و خوشیهایی است که ناشی از وجود توست. این خوشیها از هر سو به گوش جوانان و پیران این دیار میرسد.
هوش مصنوعی: آوای خوش سازهای مختلف مانند طنبور، بربط، نی، چنگ، عود و رباب به زیبایی در هم میآمیزد و فضایی پر از موسیقی و احساس را ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: کوهپیکر تو ویژگی خاصی داری که وقتی حرکت کنی، هفت اندام زمین را به حرکت درمیآوری و باعث نگرانی و اضطراب آنها میشوی.
هوش مصنوعی: خاک پایت از آغاز آفرینش توسط چرخ زمان به زمین آمده است. سکون و حرکت او باعث شده است هم برای تو تأمل باشد و هم شتاب.
هوش مصنوعی: اگر کسی از پایینترین مرتبهها به سمت ارتفاعات برود و یک نفس از هفت آسمان عبور کند، مانند دعای مستجاب خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به پایین بیفتد، در زمان مقرر مانند نور آفتاب از آسمان به زمین میافتد.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که به شدت در رنج و اندوه به سر میبرم. چشمانم و دلِ پر از احساساتم مانند جامی پر از شراب و شیشهای زعفرانی است.
هوش مصنوعی: همیشه به خاطر عشق به زیارت مرقد امام علی (ع) در نجف، سینهام پر از اشتیاق و آتش است و چشمانم پر از اشک و ترس است.
هوش مصنوعی: من به فکر و اندیشه مشغول شدم و راهی را برای خود برگزیدم، سفری آغاز کردم. جانم مانند زلفهای پیچ و تابدار محبوبان، پر از پیچیدگی و زیبایی است.
هوش مصنوعی: از خدا میخواهم که لطفش شامل حال من شود تا بتوانم خود را به درگاه بوتراب برسانم.
هوش مصنوعی: از روی اخلاص از خداوند بزرگ میخواهم که در زیر گنبد بلند آن پادشاه آسمانی قرار بگیرم.
هوش مصنوعی: آسمان ما در آغاز خلقت در دام ارادهی اوست و در هر سوی آن، صدها پادشاه در تسلط او قرار دارند.
هوش مصنوعی: به گردن خود بندگی و اطاعت را به مانند خدمتگزاران سروران، به خاطر لطف و عنایت بزرگترها، به دوش میکشم.
هوش مصنوعی: وقتی که گل به خاطر خوشحالی میخندد، برق شادی از آن ساطع میشود و در زمانی که ابرها غمگین هستند و از گریههایشان به زمین باران میریزد، زمین را با زیبایی خود آبیاری میکنند.
هوش مصنوعی: دوستت با مهربانی و محبت به تو نزدیک میشود و دشمن با قهر و مخالفت. شادی و خوشحالی تو همانند درخشش یک برق و اندوه و گریهات شبیه به باران است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب
آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب
آسمان جود گشت و جود ماه آسمان
آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب
بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین
[...]
تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب
گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب
عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز
مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب
با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر
[...]
مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست
تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب
قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد
روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب
تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب
[...]
سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب
آفت دلهاست و اندر دیدهام چون آفتاب
روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو
زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب
صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر
[...]
ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید
نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب
هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان
تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب
در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.