گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
محتشم کاشانی

به فنا بنده رهی می‌دانم

ره به آرام‌گهی می‌دانم

سیهم روی اگر جز رخ تو

آفتابی و مهی می‌دانم

دارد آن بت مژه چندان که درو

هر نگه را گنهی می‌دانم

نگهی کرد و به من فهمانید

که ازین به نگهی می‌دانم

گر ره صومعه را گم کردم

به خرابات رهی می‌دانم

داغهای دل خود را هر یک

سکه پادشهی می‌دانم

محتشم سایهٔ آن یکه سوار

من فزون از سپهی می‌دانم