شطرنج صحبت من و آن مایهٔ سرور
با آن که قایم است ز من میبرد به زور
کارم درین بساط به شاهی فتاده است
کز اسب کین پیاده نمیگردد از غرور
چندم به بزم خود نگذاری چه میشود
گر بر بساط شاه کند به یدقی عبور
نزدیک شد فرارم ازین عرصه کز قیاس
در بازی تو ماتی خود دیدهام ز دور
نقد درست جان بنه ای دل به داد عشق
کان نقد در قلیل و کثیر است بیکسور
زان انقلاب کن حذر اندر بساط عشق
کانجا گریز شاه ز بیدق شود ضرور
میرم برای آن که ز چشم مشعبدش
شطرنج غائبانه توان باخت در حضور
بیش از محل پیاده به فرزین شود به دل
چون عشق را کمال برون آرد از قصور
تا محتشم بر اسب فصاحت نهاد زین
افکند در بساط سوار و پیاده شور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بازی شطرنج به عنوان نمادی از عشق و روابط انسانی پرداخته است. او میگوید که در این بازی، با وجود اینکه از نظر قدرت و موقعیت در بنبست قرار دارد، اما از عشق و زیباییهای آن دست نمیکشد. شخصیتها و حرکات در شطرنج نمایانگر چالشها و تلاشهای درونی او هستند. همچنین، شاعر به ضرورت احتیاط در عشق و روابط اشاره میکند و به این نکته توجه دارد که عشق میتواند به اوجهای زیبایی برسد، اگر چه گاهی سختیها و دردها نیز در این مسیر وجود دارد. در نهایت، شاعر با اشاره به شور و شوق ناشی از عشق، به پیروزی در نبرد زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: شطرنج گفتگو و بازی من با او، که باعث خوشحالیام است، به رغم اینکه از من پنهان است، به طور ناخواسته مرا تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: کار من در این وضعیت به جایی رسیده است که از مسئولیت رهایی ندارم و حتی با وجود مشکلات نمیتوانم از موقعیتم کنار بکشم.
هوش مصنوعی: چند بار دیگر نمیگذاری که در مهمانیات بیایم؟ چه اتفاقی میافتد اگر شاه نیز به راحتی از اینجا عبور کند؟
هوش مصنوعی: به زودی از اینجا دور میشوم، زیرا در مقایسه با بازی تو، باختهام و حالا از دور خودم را مشاهده میکنم.
هوش مصنوعی: تمام وجودت را به عشق بسپار، زیرا این عشق ارزشی دارد که در کم و زیاد این دنیا بینظیر است و هیچ کم و کاستی در آن نیست.
هوش مصنوعی: در عشق مراقب باش، زیرا در آنجا ممکن است که سلطان (محبوب) ناگهان از دسترس خارج شود و کار به بیثمری کشیده شود.
هوش مصنوعی: من میروم تا از چشم زیبای او، بهطور نامحسوس و در حضورش، بتوانم بازی باختهای داشته باشم.
هوش مصنوعی: عشق، زمانی که به کمال میرسد، از نقایص و کمبودها فراتر میرود و انسان را به جایی میرساند که بسیار فراتر از تواناییهای خود است. زمانی که قلب نسبت به عشق آماده میشود، ممکن است فرد را به نقاطی ببرد که از نظر عاطفی یا معنوی فراتر از موقعیت فعلی اوست.
هوش مصنوعی: تا زمانی که محتشم بر اسب بلاغت سوار شد، هیجانی در میان سواریها و پیادهها ایجاد کرد و زین را بر زمین افکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هشیار باش و خفته مرو تیز بر ستور
تا نوفتد ستور تو ناگه به جر و لور
موری تو و فلک به مثل زنده پیل مست
دارد هگرز طاقت با پیل مست، مور؟
شور است آب او ننشاندت تشنگی
[...]
گویند شغل خویش بدشمن مده بزور
بورک لصاحبه نشنیدی ز لوح گور
خورشید رخت خویش بمغرب نه زان برد
کش زحمتی همیبود از مرغ روز کور
نزضعف زنده پیل ز پشه حذر کند
[...]
ای دل ز خوابِ جهل برآور سر غرور
تا بو که بگذری به سلامت ازین فتور
گر بایدت که حشرِ تو با صالحان بود
در موقفِ جزا که بود موعدِ نشور
این جا ز خود بمیر و به حق زنده باز شو
[...]
ای ساربان، که رنج کشیدی ز راه دور
آمد شتر به منزل لیلی، مکن عبور
اینست خارها که ازو چیدهایم گل
وین جای خیمها که درو دیدهایم حور
این لحظه آتشست به جایی که بود آب
[...]
بزمی که از نوای نوالش به بزم خلد
روحانیان نواله برند از برای حور
بزمی که مانده اند هم از یاد مجلسش
حوران بزم روضه فردوس در قصور
بود از فروغ باده و عکس صفای جام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.