خوش آن شبی که ز رویش نقاب برخیزد
گشاده روی سحرگه ز خواب برخیزد
علیالصباح نشیند چو مه به مجلس می
شبانه با رخ چون آفتاب برخیزد
ز تاب می گل رویش چنان برافروزد
که سنبل سر زلفش ز تاب برخیزد
بیاد آن مه خرگه نشین چو بارم اشگ
به شکل خوی که از آن صد حباب برخیزد
شبی بود که چو از خواب دیده بگشایم
به دیدهام تو نشینی و خواب برخیزد
بهر زمین که خرامی چو آهوی مشگین
ز خاک رایحه مشگ ناب برخیزد
چو محتشم ز دل گرم اگر برآرم آه
ز دود آن همه بوی کباب برخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر ز پیش جمالت نقاب برخیزد
ز ذره ذره هزار آفتاب برخیزد
جهان ز فتنهٔ بیدار رستخیز شود
چو چشم نیمخمارش ز خواب برخیزد
به مجلسی که زند خنده لعل میگونش
[...]
سپیده دم که جهانی ز خواب برخیزد
نقاب شب ز رخ آفتاب برخیزد
ز باد صبح که بر اوج آسمان گذرد
ز روی شاهد مشرق نقاب برخیزد
رود به راه رهاوی رباب مطرب صبح
[...]
به روی خوب تو هرکس ز خواب برخیزد
اگر ستاره بود آفتاب برخیزد
چنین که چشم ترا خواب ناز سنگین است
عجب که صبح قیامت ز خواب برخیزد
همان قدر مرو ای مست ناز از سر من
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.