الهی تا ز حسن و عشق در عالم نشان باشد
به کام عشق بازان شاه حسنت کامران باشد
الهی خلعت حسنت که جیبش ظاهر است اکنون
ظهور دامنش تا دامن آخر زمان باشد
الهی تا ز باغ حسن خیزد نخل استغنا
تذرو عصمتت را برترین شاخ آشیان باشد
الهی تا هوس باشد کنار و بوس طالب را
شه حسن تو را تیغ تغافل در میان باشد
الهی عاشق از معشوق تا باشد تواضع جو
دو ابروی تو را تیر تکبر در کمان باشد
الهی تا طلب خواهنده باشد ابروی پرچین
چو ماری گنج یاقوت لبت را پاسبان باشد
الهی محتشم چشم خیانت گر کند سویت
به پیش ناوک خشم تو چشم او نشان باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر درخواستهایی از خداوند دارد که در آن ها به زیبایی و عشق اشاره میکند. او میخواهد که زیبایی و عشق در جهان باقی بماند و عشق ورزیدن به محبوب به آسانی انجام شود. شاعر آرزو دارد که تا همیشه عشق و زیبایی در زندگی وجود داشته باشد و هرچه در دنیا میگذرد تحت تأثیر عشق و زیبایی باشد. همچنین، او به مانعها و مشکلاتی که ممکن است در راه عشق وجود داشته باشد اشاره میکند و میخواهد که خداوند این موانع را از میان بردارد و عشق را برای عاشق و معشوق آسان کند. به طور کلی، این شعر جلوهای از عشق، زیبایی و دعا برای حفظ آنها در تمام دورانهاست.
هوش مصنوعی: خدایا، تا زمانی که زیبایی و عشق در جهان وجود دارد، زندگی عاشقان تو با خوشبختی همراه باشد و آنها از زیباییات بهرهمند گردند.
هوش مصنوعی: خداوندا، لطف و زیباییات که در لباسش نمایان است، امیدوارم که دامن این زیبایی تا پایان زمان نمایان بماند.
هوش مصنوعی: خداوندا، میخواهم نخل بینیازی از باغ زیباییات بروید و شاخههای پاکیات برتر از هر آشیانی باشد.
هوش مصنوعی: خداوندا، تا وقتی عشق و علاقه وجود دارد، امیدوارم که با یار و محبوبم باشم و زیبایی تو همچنان در پرهیز از توجه به آن عشق، در میان باشد.
هوش مصنوعی: خداوندا، عاشق به قدری باید humble و با تواضع باشد که دو ابروی تو را مانند تیر در کمان خود ببیند.
هوش مصنوعی: پروردگارا، تا زمانی که کسی در جستجوی تو باشد، ابروی زیبایت به مانند چناری میماند و لبهای تو که گنجی از یاقوت هستند، همواره محافظت خواهند شد.
هوش مصنوعی: ای خدای من، اگر چشمان خیانتکار به سوی تو بیفتد، تیر خشم تو نشانی از این خیانت را در چشمان او به نمایش خواهد گذاشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی تا خسرو غازی خداوند جهان باشد
جهان چون ملکش آبادان و چون بختش جوان باشد
چنان باشد جهان همواره تا شاه اندران باشد
ازیرا کو فرشته ست و فرشته در جنان باشد
بهار از عارض خوبش همانا نسبتی دارد
[...]
چو آمد روی مه رویم چه باشد جان که جان باشد
چو دیدی روز روشن را چه جای پاسبان باشد
برای ماه و هنجارش که تا برنشکند کارش
تو لطف آفتابی بین که در شبها نهان باشد
دلا بگریز از این خانه که دلگیرست و بیگانه
[...]
سر جانان ندارد هر که او را خوف جان باشد
به جان گر صحبت جانان برآید رایگان باشد
مغیلان چیست تا حاجی عنان از کعبه برپیچد
خسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد
ندارد با تو بازاری مگر شوریده اسراری
[...]
کسی را کاین چنین زلف و بناگوش آن چنان باشد
اگر در دیده و دل جای دارد و جای آن باشد
بلایی گشت حسنت بر زمین و همچو تو ماهی
اگر بر آسمان باشد، بلای آسمان باشد
مرا چون هر دمی سالی ست اندر حسرت رویش
[...]
سعادت دل دهد آنرا که چون تو دلستان باشد
نمیرد تا ابد آنکس که او را چون تو جان باشد
رخت در مجمع خوبان مهی بر گرد او انجم
تنت در زیر پیراهن گل اندر پرنیان باشد
نگاری را که موی او سر اندر پای او پیچد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.