گنجور

 
محیط قمی

نو بهار آمد و آراست چمن را چو عروس

موسم عشرت و هنگام کنار آمد و بوس

باغ ز انواع ریاحین چو پرطاووس است

گلستان از گل حمری همه چون چشم خروس

عارض باغ زمشّاطه گی باد بهار

شده آراسته تر از رخ زیبای عروس

گرت امروز دهد دست به جای می و نقل

چشم جانانه ببین و لب معشوقه به بوس

من به یک بوسه بدان شوخ فرنگی به خشم

گر میسّر شودم سلطنت روس و پروس

روز عید است و پی دعوت ارباب نیاز

خاست از درگه شاهنشه دوران غوکوس

ناصرالدین شه قاجار خداوند ملوک

که کمین چاگر او راست فر کیکاوس

تا فلک خاسته بانگ طرب از ساحت ملک

تا به اقبال بر اورنگ شهی کرده جلوس

عهد او عهد سلامت بود و دور امان

حبّذا این شه و این عهد سعادت مأنوس

کاروان گر ببرد دفتر اشعار محیط

شکر از هند عوض آورد و قند از روس

 
 
 
ادیب الممالک

شاکمونی بصف هند و به چین کنفسیوس

ملک را زیور بستند ز قانون چو عروس

ملک‌الشعرا بهار

کرد عید رمضان بر زبرتخت جلوس

ز می و مطربش اردو، زنی و چنگش کوس

تاخت برروزه چوبربابل جیش سیروس

یا چو بر شهر «‌لیژ» لشکر جرار پروس

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ملک‌الشعرا بهار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه