از تو بیداد وز من ناله و فریاد خوش است
چهچه از بلبل و از گل همه بیداد خوش است
حسن لیلی بی سرگشتگی مجنون است
شور شیرین و فداکاری فرهاد خوش است
بندۀ شیفتۀ روی تو را آزادی است
عشق در تربیت بنده و آزاد خوش است
شعلۀ روی تو در خرمن دل آتش زد
حاصل عمر اگر شد همه بر باد خوش است
تا بکی در پی کوته نظرانی نگران
چشم دل باز بکن صنعت استاد خوش است
خوی دیو از دل دیوانۀ خود بیرون کن
گر ترا آمدن روی پریزاد خوش است
بیمی از سیل فنا نیست ز بد عاقبتی است
ورنه این طرح دلاویز ز بنیاد خوش است
مفتقر! لشکر غم گر که خرابت نکند
شادمان باش که در کشور آباد خوش است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.