از هر گل شور نروید گل
شیرین سخنی سزد از بلبل
قمری صفت ار شوری داری
زیبنده بود هوس سنبل
در غمزۀ مست تو جادوئیست
دل برده ز مملکت بابل
سر حلقۀ اهل دلم لیکن
دیوانۀ حلقۀ آن کاکل
کی غلغلۀ شاهی شنود
تا یوسف حسن نه بیند غل
از جزء، نتیجۀ کل مطلب
تا آنکه شود پیوسته بکل
سودای مثال تو در سر من
گوئی افلاطون است و مُثُل
مجنون توام ای لیلی حسن
یا مفتقرم، ما شئت فقل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.