قوله تعالی: «قُلْ کُونُوا حِجارَةً أَوْ حَدِیداً، أَوْ خَلْقاً مِمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ» معنی آنست که ای محمّد منکران بعث را بگوی اگر بشدت و قوّت سنگ خاره و آهن و پولاد گردید یا آن خلقی که در دلهای شما چنان نماید که زنده کردن آن نتواند بود و آن مرگ است بقول بیشترین مفسران یعنی که اگر خود مرگ باشید شما را بمیرانم و باز زنده گردانم به آن قدرت که شما را در آفرینش اوّل آفریدم و شما اقرار میدهید، هم بآن قدرت شما را باز آفرینم و اگر چه سنگ و آهن باشید یا مرگ. قال مجاهد: «مِمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ» هو السّماء و الارض و الجبال، «فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعِیدُنا» خلقا جدیدا بعد الموت، «قُلِ الَّذِی فَطَرَکُمْ» ای خلقکم اوّل مرّة، «فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُؤُسَهُمْ» فعل المستهزئ و المستبعد للشّیء «وَ یَقُولُونَ مَتی هُوَ» ای متی الاعادة و البعث استبعادا له و نفیا، یقال نغضت سنّه اذا تحرّکت و انغاض الرّجل رأسه تحریکه ایّاه مستنکرا، «قُلْ عَسی أَنْ یَکُونَ قَرِیباً» ای هو قریب لانّ عسی من اللَّه واجب، و «قَرِیباً» یجوز ان یکون خبر کان و یجوز ان یکون ظرفا ای فی زمان قریب، ثمّ بیّن و عیّن فقال: «یَوْمَ یَدْعُوکُمْ» من قبورکم الی موقف القیامة و المحاسبة. مقاتل گفت: «یَدْعُوکُمْ» اسرافیل و هی النّفخة الاخیرة، و این دعا را دو وجه است از معنی: یکی آنست که صیحهای شنوند که آن صیحه ایشان را داعیه اجتماع بود بزمین محشر، دیگر معنی آنست که اسرافیل بر صخره بیت المقدس بایستد و گوید: ایّتها العظام البالیة و اللّحوم المتفرّقة و العروق المتقطّعة اخرجوا من قبورکم فیخرجون من قبورهم، فذلک قوله: «فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ» ای فتجیبون بامره و تقصدون نحو الدّاعی. و قیل «فَتَسْتَجِیبُونَ» مقرّین بانّه خالقکم. و قیل «فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ» و هو انّهم یخرجون من القبور یقولون سبحانک و بحمدک حین لا ینفعهم الحمد و امّا المؤمنون فکما
قال النّبی (ص): لیس علی اهل لا اله الّا اللَّه وحشة فی قبورهم و لا منشرهم و کانّی باهل لا اله الّا اللَّه و هم ینفضون التراب عن رؤسهم و یقولون الحمد للَّه الّذی اذهب عنّا الحزن، «وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا» ای ما لبثتم فی القبر الّا قلیلا یستقصرون مدة موتهم لانّهم لا یشعرون بالمدّة الّتی مرّت بهم و هم اموات. و قیل یستقصرون مدّة لبثهم فی الدّنیا ممّا یعلمون من طول لبثهم فی الآخرة. و قیل بین النّفختین یرفهون عن العذاب و بینهما اربعون سنة فیرونها لاستراحتهم قلیلا.
«وَ قُلْ لِعِبادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» سبب نزول این آیت آن بود که مشرکان عرب صحابه رسول را اذی مینمودند و ایشان را بقول و فعل میرنجانیدند، ایشان برسول خدا نالیدند و دستوری قتال خواستند، جواب ایشان این آیت آمد: «وَ قُلْ لِعِبادِی» المؤمنین، «یَقُولُوا» للکافرین، «الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» یعنی الکلمة الّتی هی احسن و ذلک ان یقولوا یهدیکم اللَّه و هذا قبل ان امروا بالجهاد. و قیل الاحسن کلمة الاخلاص: لا اله الّا اللَّه محمّد رسول اللَّه. و قیل الامر بالمعروف و النهی عن المنکر. و قیل نزلت فی عمر بن الخطّاب. و قیل فی ابو بکر الصدیق حین شتمه رجل من العرب فامره اللَّه بالعفو، «إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ» النّزغ ایقاع الشرّ و افساد ذات البین نزغ آنست که ایشان را بسر سبکی در یکدیگر او کند و میان ایشان آغالش سازد و عداوت در میان او کند، «إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِیناً» ظاهر العداوة.
«رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ» یوفّقکم لتؤمنوا، «أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ» بان یمیتکم علی الکفر، اعلم اینجا بمعنی علیم است میگوید اللَّه تعالی داناست بشما و سزای شما، اگر خواهد برحمت خویش شما را توفیق دهد تا ایمان آرید و بهروز و نیکبخت گردید، و اگر خواهد بعدل خویش شما را عذاب کند که بر کفر و شرک بمیرید و بدوزخ شوید، آن گه گفت: «وَ ما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا»
ما وکّل الیک ایمانهم فلیس علیک الّا التبلیغ ای محمّد ایمان ایشان با تو نیفکندیم و در دست تو و خواست تو نکردیم، بر تو جز ابلاغ نیست و توفیق و هدایت جز کار ما نیست. و قیل «إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ» فینجیکم من اعدائکم، «أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ» فیسلّطهم علیکم، «وَ ما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا» ای حفیظا کفیلا، قیل نسختها آیة القتال.
«وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ای هو عالم باهل السّماوات و اهل الارض و هو اعلم بصلاح کلّ واحد منهم خداوند تو داناست باهل آسمان و اهل زمین از فریشتگان و آدمیان و غیر ایشان، همه را میداند که همه آفریده اواند، رهی و بنده اواند، صلاح و سزای هر کس داند که چیست، هر کس را آنچ صلاح وی است میدهد و بهر کس آنچ سزای ویست میرساند. و قیل «رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» فجعلهم مختلفین فی اخلاقهم و صورهم و احوالهم و ملکهم کما فضّل «بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ» فمنهم من کلّم اللَّه و منهم من اتّخذه خلیلا و منهم من ایّده بروح القدس و منهم من آتاه ملکا لا ینبغی لاحد من بعده و منهم من اصطفاه و غفر له ما تقدّم من ذنبه و ما تأخّر و هو محمّد (ص) و اعطائه القرآن، «وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً» و هو مائة و خمسون سورة لیس فیها حکم و لا فرض و لا حلال و لا حرام و لا حدود انّما هو ثناء و وعظ و تحمید و تمجید.
تمامتر کرامتی و عظیم تر نواختی که اللَّه تعالی با بنده کند آنست که او را کتاب دهد، و هیچ پیغامبر از کرامتی و معجزتی خالی نبود، امّا کتاب هفت کس را داد از پیغامبران: آدم و شیث و ادریس و ابراهیم و داود و موسی و عیسی و محمّد صلوات اللَّه علیهم اجمعین، و المعنی فی ذکر داود ها هنا انّ اللَّه عزّ و جل اعلم انّ تفضیل بعض النبیّین علی بعض ممّا قد فعله اللَّه عزّ و جل عن علم بشأنهم و لا تنکروا تفضیل محمّد (ص) و اعطائه القرآن فقد اعطی اللَّه داود الزّبور، و قرأ حمزة: «وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً» بضم الزّای و هو جمع زبر.
«قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ» سبب نزول این آیت آن بود که قریش را هفت سال قحط رسید و اندر آن قحط در بلائی عظیم بودند تا برسول خدا نالیدند و کشف بلا بدعا از وی خواستند، این آیت بجواب ایشان بود: «قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ» ادّعیتم انّها آلهة سوی اللَّه، از ایشان خواهید تا ببینید و بدانید که در دست و توان ایشان هیچیز نیست نه باز برد گزند، نه گردانیدن سود، نه قحط و شدّت از شما باز برند و نه توانند که درویشی با توانگری گردانند و نه بیماری با صحّت، آن گه گفت: «أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ» ای یدعونهم آلهة و یعبدونهم و هم الملائکة الّذین عبدوا من دونه. و قیل عزیز و المسیح. و قیل نفر من الجنّ تعبدهم خزاعة فاسلم اولئک النّفر من الجن و بقیت خزاعة علی کفرهم، اینان که ایشان را خدایان میخوانند خود آنند که اللَّه تعالی را میپرستند و او را میخوانند و بوی تقرّب میجویند، «یَبْتَغُونَ إِلی رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ» یتضرّعون الی اللَّه و یطلبون القربة و الزّلفة الیه، الوسیلة و الطّلبة و السّئول فی معنی واحد، «أَیُّهُمْ أَقْرَبُ» ایّهم رفع بالابتداء و الخبر اقرب، و المعنی یطلبون الوسیلة الی ربّهم فینظرون ایّهم اقرب الیه فیتوسلون به، ثمّ قال: «وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ یَخافُونَ عَذابَهُ» ای معبودکم طالبوا الزّلفة الی اللَّه و راجوا رحمته و خائفوا عذابه میگوید اینان که شما ایشان را معبود میدانید باللّه تعالی نزدیکی میجویند و رحمت او میبیوسند و از عذاب او میترسند، جوینده و ترسنده و بیوسنده خدایی را کی شاید؟ و قیل «أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ» هم الانبیاء الّذین ذکروا فی الآیة الاولی، یدعون اللَّه و یدعون النّاس الی عبادة اللَّه، «یَبْتَغُونَ إِلی رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ» بصالح الاعمال.
«وَ إِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوها» ای مبیدوها علی ممر الایّام، «أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِیداً» هیچ شهری نیست مگر که ما هلاک کننده اهل آنیم بعذابی زود یا بمرگ بدرنگ. مقاتل گفت: امّا الصّالحة فبالموت و امّا الطالحة فبالعذاب بدان را بعذاب زود فراگیریم و هلاک کنیم و نیکان را بدرنگ و روزگار بآجال خویش، «کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً» ای مثبتا مکتوبا فی اللّوح المحفوظ.
«وَ ما مَنَعَنا» هذا علی سعة لسان العرب، معناه لم یمتنع و اللَّه عزّ و جل لا یمنع هذا کما جاء فی الخبر: من سرّ مؤمنا فقد سرّ اللَّه، معناه جاء بشیء یفرح به اللَّه و اللَّه لا یسرّ و لکنّه یفرح، و قد صحّ فی الخبر الفرح. ابن عباس گفت سبب نزول این آیت آن بود که اهل مکّه از رسول خدا اقتراح کردند تا کوه صفا زر گرداند و زمین مکّه بر ایشان فراخ و هامون گرداند تا ایشان در آن کشت زار کنند، وحی آمد بزبان جبرئیل که ای محمّد اگر خواهی بایشان دهیم آنچ درخواست میکنند، امّا اگر ایمان نیارند ایشان را زمان ندهیم و همه را هلاک کنیم چنانک با امم پیشین کردیم، و اگر خواهی ایشان را فرو گذاریم و زمان دهیم، رسول خدا (ص) اختیار فرا گذاشتن و زمان دادن کرد و ربّ العالمین باین معنی آیت فرستاد: «وَ ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآیاتِ» ای ما منعنا ارسال الآیات الّتی اقترحوها الّا علمنا انّهم یکذبون رسلی کما کذّب الاوّلون فاهلکناهم لانّ سنّتنا مضت باهلاک من کذّب بالآیات المقترحة فیجب اهلاک قومک و قد قضیت ان لا استأصل امّتک لانّ فیهم من یؤمن او یلد مؤمنا رحمت خدا و فضل خدا بود و برکت دعاء مصطفی (ص) برین امّت که ربّ العالمین عذاب استیصال از کفّار امّت او باز داشت و عذاب ایشان با قیامت افکند، چنانک گفت: «بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهی وَ أَمَرُّ».
... قوله: «أَنْ نُرْسِلَ بِالْآیاتِ» فی موضع المفعول الثّانی، «أَنْ کَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ» موضعه رفع بالفاعل ای ما منعنا الارسال الّا تکذیب الاوّلین، «وَ آتَیْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ» بسؤالهم و اقتراحهم، «مُبْصِرَةً» ای آیة بیّنة ظاهرة مضیئة خرجت من صخرة صلدة. و قیل مبصرة متضمنة لبصائر فی الدّین لمن استبصر.
و قیل مبصرة یبصر بها کیوم صائم یعنی فصام فیه و لیلة نائمة نیام فیها. و قیل مبصرة جاعلة ایّاهم ذوی بصائر، «فَظَلَمُوا بِها» فی الباء ثلاثة اقوال: احدها بمعنی کذّبوا بها، و الثّانی ظلموا انفسهم بعقرها، و الثّالث فظلموها و الباء زائدة. و قیل «فَظَلَمُوا بِها» ای جحدوا بها انّها من عند اللَّه، «وَ ما نُرْسِلُ بِالْآیاتِ» یعنی و ما نرسل الآیات و الباء زائدة کالاولی و الآیات المعجزات لا المقترحات. و قیل الآیات القرآن. و قیل الموت الذّریع. و قیل العبر یقول و ما نری الآیات و المعجزات الّا وعیدا فاذا ظهرت الآیة و لم تقبل وقعت العقوبة و حقّت الحجّة و انقطعت المعذرة و بطلت المهلة. و قیل «وَ ما نُرْسِلُ بِالْآیاتِ» ای العبر و الدّلالات، «إِلَّا تَخْوِیفاً» للعباد لعلّهم یخافون القادر علی ما یشاء.
قال قتادة: انّ اللَّه تعالی یخوّف النّاس بما شاء من آیاته لعلّهم یعتبون او یرجعون رجفت المدینة علی عهد ابن مسعود فقال یا ایّها النّاس ان ربّکم یستعتبکم فاعتبوه. و روی محمّد بن عبد الملک بن مروان قال: انّ الارض زلزلت علی عهد رسول اللَّه (ص) فوضع یده علیها فقال اسکنی فانّه لم یأن لک بعد ثمّ التفت الی اصحابه فقال انّ ربّکم تستعتبکم فاعتبوه. ثمّ زلزلت بالنّاس فی زمان عمر بن الخطاب فقال ایّها النّاس ما کانت هذه الزلزلة الّا عن امر احدثتموه و الّذی نفسی بیده لئن عادت لا اساکنکم فیها ابدا.
و سئل احمد بن حنبل عن هذه الآیة فقال: الآیات هی الشّباب و الکهولة و الشّیبة و تقلّب الاحوال لعلک تعتبر بحال او تتّعظ فی وقت.
«وَ إِذْ قُلْنا لَکَ» یعنی نقول لک، «إِنَّ رَبَّکَ أَحاطَ بِالنَّاسِ» ای النّاس فی قبضته و هو مانعک منهم فلا تبال بهم و بلّغ ما ارسلت به، و معنی آیت آنست که ای محمّد ما ترا میگوییم از این کافران و دشمنان مترس و اندیشه مدار که ایشان همه در قبضه مااند و در مشیّت ما، نتوانند هیچ که از مشیّت ما بیرون شوند و ما ترا نگهبان و گوشوانیم دست ایشان از تو کوتاه داریم تا قصد تو و قتل تو نتوانند کردن تو فرمان و وحی ما بقوت دل برسان و رسالت بگزار و از کس باک مدار، همانست که جای دیگر گفت: «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»، «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناکَ» قال سفیان بن عیینه عن عمرو بن دینار عن عکرمة عن ابن عباس انّه قال فی هذه الآیة هی رؤیا عین اریها رسول اللَّه (ص) لیلة اسری به لیست برؤیا منام و تقول العرب رأیت بعینی رؤیة و رؤیا و علی هذا یحمل حدیث معاویة انّه کان اذا سئل عن مسری رسول اللَّه (ص) قال کانت رؤیا من اللَّه صادقة ای رؤیا عیان اری اللَّه نبیّه (ص).
قول جمهور مفسران آنست که این رؤیا دیدن بچشم است در بیداری مصطفی را شب معراج و معنی فتنه در آن آن بود که قومی آن را منکر شدند و نپذیرفتند ازین ناگرویدگان و خداوندان گمان از مردمان، گفتند چون تواند بود و چه صورت بندد که یکی را بپارهای از شب بآسمان برند و باز آرند؟! و مسلمانان آن را تصدیق کردند و پذیرفتند، قولی دیگر از ابن عباس روایت کردهاند که این رؤیا خوابست یعنی که آن خواب رسول خدا را نمودند که در مکّه شدی و آن سال حدیبیه بود که رسول (ص) از مدینه بیامد بتعجیل تا در مکّه شود و مشرکان او را باز گردانیدند تا قومی گفتند: قد ردّ رسول اللَّه (ص) و قد کان حدثنا انّه سیدخلها، آن بازگشت رسول فتنه آن قوم گشت که این سخن گفتند، چون سال دیگر بود رسول خدا در مکّه شد و فتح بود رسول خدا را، ربّ العزّه آیت فرستاد: «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ» الآیة... و قیل هو من قوله: «إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنامِکَ قَلِیلًا»، «وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ» فی القرآن هی عطف علی الرّؤیا مفسران گفتند این شجره ملعونه درخت زقوم است که ربّ العزّه در وصف آن گفت: «إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ» جای دیگر گفت: «إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الْأَثِیمِ» و فتنه مشرکان در درخت آنست که ابو جهل گفت: أ لیس من کذب ابن ابی کبشة انّه یوعدکم بنار تحرق الحجارة ثمّ یزعم انّه تنبت فیها شجرة و انتم تعلمون انّ النّار تحرق الشّجر در آتش درخت بارور چون بود و آتش خود درخت سوزد، پس بو جهل اصحاب خود را گفت: فما تقولون فی الزّقوم شما در زقوم چه گوئید و آن را چه شناسید؟ عبد اللَّه بن الزّبعری گفت: انّها الزّبد و التمر بلغة بربر، فقال ابو جهل یا جاریة زقمینا فآتت بالزّبد و التّمر، فقال استهزاء یا قوم تزقّموا فانّ هذا ما یخوّفکم به محمّد.
اینست فتنه مشرکان در درخت ملعونه که اللَّه گفت: «إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ» همانست که جای دیگر گفت: «إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِینَ، إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ». و روی عن ابن عباس: الشّجرة الملعونة الکشوت الّتی تلتوی علی الشّجر و فی الملعونة اقوال و احدها انّه لمّا اشبه طلعها رؤس الشّیاطین و الشّیطان ملعون کانت الشّجرة ملعونة، و الثّانی ان آکلها ملعون فاجری اللّعنة علیها، و الثّالث سمّیت ملعونة لضررها و العرب تقول لکلّ طعام مکروه ضارّ ملعون. و قیل فی الآیة تقدیم و تأخیر تقدیرها: و ما جعلنا الرّؤیا الّتی اریناک و الشّجرة الملعونة فی القرآن الّا فتنة للنّاس، ثمّ قال: «وَ نُخَوِّفُهُمْ» یعنی بالزّقوم فی النّار، «فَما یَزِیدُهُمْ» التّخویف، «إِلَّا طُغْیاناً کَبِیراً» کفرا و مجاوزة حدّ فی العصیان، ثمّ عقّب هذا بحدیث آدم و کبر ابلیس و عتوه علی ربّه، فقال عزّ من قائل: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ» مضی تفسیره، «قالَ أَ أَسْجُدُ» استفهام انکار، «لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً» نصب علی الحال یعنی انّک انشأته فی حال کونه طینا و یجوز ان یکون تمییزا یعنی من طین.
«قالَ» یعنی ابلیس، «أَ رَأَیْتَکَ» ای أ رأیت و الکاف توکید للمخاطبة، «هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ» این تکریم بمعنی تعظیم و تفضیل است، «عَلَیَّ» از بهر آن گفت و جواب این سخن محذوفست: ای اخبرنی عن هذا الّذی کرّمت علیّ باسجاد الملائکة لم کرّمته علیّ و قد خلقتنی من نار و خلقته من طین، فحذف لانّ فی الکلام دلیلا علیه، «لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ» یعنی اخّرت اماتتی و ترکتنی حیّا، «لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ» ای لاستأصلنّهم بالإغواء و لاستولینّ علیهم، یقال احتنکت الجراد الارض اذا اکلت نباتها کلّه. و قیل معناه لآخذنّ باحناکهم و لاجرّنّهم الی النّار، حنکت الدّابة و احتنکتها اذا جعلت فی حنکها الاسفل حبلا یقودها به. و قیل لاقودنّهم کیف شئت، «إِلَّا قَلِیلًا» این استثنا از بهر آن کرد که اللَّه بر وی استثنا کرده بود و گفته: «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ وَ ما کانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا» «قالَ اذْهَبْ» درین کلمه مجیء و ذهاب نیست و جز طرد و ابعاد نیست و باین کلمة او را بلعنت کرد و از رحمت خود دور، ای ابعد، و قیل تباعد عن جملة اولیائی بعد ان عصیت، «فَمَنْ تَبِعَکَ» ای اطاعک، «مِنْهُمْ» من ذریته، «فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ» ای جزاؤک و جزاؤهم فغلب المخاطب علی الغائب، «جَزاءً مَوْفُوراً» ای موفی مکمّلا یقال و فرا الشّیء یفر و وفرته افره لازم و متعدّ.
«وَ اسْتَفْزِزْ» اصل الفزّ القطع و منه تفزّز الثّوب اذا تخرّق و فزّزته قطّعته، «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ» ای ازعجه و استدعه استدعاء یحمله الی اجابتک، «بِصَوْتِکَ» یعنی اصوات الزّمّارات و النّیّاحات و دعوات دعاه الفتن، «وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ» ای صح علیهم و اصله الجلبه و هی شدّة الصّوت و المعنی احثثهم علیهم بالاغواء و الدّعاء الی طاعتک و الصد عن طاعتی، «بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ» ای برکبانک و مشاتک کلّ راکب و ماش فی معصیة اللَّه فهو من اصحاب ابلیس. قال قتادة: للشّیطان خیل و رجل من الجن و الانس و هم الّذین یطیعونه، جایز است که ابلیس را خیل و رجل بود یعنی سواران و پیادگان چنانک مفسران گفتند هر سوار که بمعصیت اللَّه و خلاف شریعت بر نشیند سوار ابلیس است و هر پیاده که بمعصیت اللَّه و خلاف شریعت رود از رجال ابلیس است، و جائز است که ابلیس را خیل و رجل نباشد و او را بدین نفرمودهاند بلکه این سخن با وی بر سبیل زجر و استخفاف رفت چنانک کسی را تهدید کنی و بر آن تهدید مبالغت نمایی گویی: اذهب فاصنع ما بدا لک و استعن بمن شئت رو آنچ توانی از مکاید و حیل بکن و بهر که خواهی استعانت کن.
قراءت حفص تنها «رَجِلِکَ» بکسر جیم است و هو صفة للمبالغة بمعنی راجل کقولک حذر و ندس و یکون واحدا فی معنی الجمع کقوله: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها»، «وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» و هو کلّ مال اصیب من حرام او انفق فی سبیل حرام او یعصی اللَّه فیه، و قیل هو الرّبوا. و قیل هو البحیرة و السّائبة و اخواتهما. و قیل ما کانوا یذبحونه لآلهتهم. «وَ الْأَوْلادِ» یعنی اولاد الزّنا. و قیل الموؤدة. و قیل هو تهویدهم و تنصیرهم و تمجیسهم.
و قیل تسمیتهم اولادهم عبد العزّی و عبد اللّات و عبد شمس و عبد الحرث. و قیل ان یستعملوا اولادهم فی معصیة اللَّه و فی الجملة کلّ معصیة فی ولد و مال فابلیس اللّعین شریکهم فیها، «وَ عِدْهُمْ» یعنی بالمواعید الباطله. و قیل عدهم ان لا جنّة و لا نار و لا بعث. و قیل عدهم ای اطل لهم فی العمر و مدّ لهم فی طیلهم، و رأس کلّ فساد فی الدّین طول الامل.
بدانک این امرها را امر تهدید و وعید گویند که پیش از این نهی رفته از آنچ او را بدان میفرمایند و ذلک قوله: «فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ جَزاءً مَوْفُوراً» و این همچنانست که کسی را گویی درین سرای مرو، چون خواهد که در رود تو گویی مردی کن و در رو و این نه فرمان است که میدهد تا در رود و طاعت دار باشد بلکه تهدید میکند که اگر در روی بینی که با تو چه کنم و چه جزا دهم، نظیره قوله تعالی: «اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ» و قد نهوا قبل ذلک ان یتبعوا أهواهم و ان یعملوا بالمعاصی، قوله تعالی: «وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً» ای خدیعة و باطلا لانّه لا یغنی عنهم من عذاب اللَّه شیئا، کقوله: «إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ» الآیة... و قیل الغرور تزیین الخطاء بما یوهم انّه صواب.
و قوله تعالی: «إِنَّ عِبادِی» الّذین خلقتهم لجنّتی، «لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» علی ان تضلّهم و تحملهم علی ذنب لا یغفر. و قیل لا سبیل لک علی عبادی سوی وسوستک لهم فی الدّعاء الی المعاصی، «وَ کَفی بِرَبِّکَ وَکِیلًا» حافظا و ناصرا لاولیائه یعصمهم من ابلیس.
«رَبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی» هذا معطوف علی قوله: «قُلِ الَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ» یعین یبعثکم الّذی فطرکم اوّل مرّة، و «الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ» یزجی یعنی یسیر سیرا هونا، یقال فلان یزجی عیشه بمسکة من القوت و یزجیه بها، «لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» یعنی لتطلبوا الرّبح فی التّجارة،«إِنَّهُ کانَ بِکُمْ رَحِیماً» ای بالمؤمنین رحیما. این آیت حجّتست بر منکران بعث: ای انّ الّذی قدر علی ابتداء خلقهم و علی تسخیر الفلک «فِی الْبَحْرِ» کالاعلام قادر علی اعادتهم.
«وَ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ» ای عصوف الرّیاح و خوف الغرق، «فِی الْبَحْرِ ضَلَّ» ای بطل و زال و غاب، «مَنْ تَدْعُونَ» من الآلهة، «إِلَّا إِیَّاهُ» ای لم تدعوا فی تلک الحالة الّا اللَّه و لم تجدوا مغیثا سواه، «فَلَمَّا نَجَّاکُمْ» من الغرق، «إِلَی الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ» عن الایمان و التّوحید. و قیل: «أَعْرَضْتُمْ» اتّسعتم فی کفران النّعمة، «وَ کانَ الْإِنْسانُ کَفُوراً» جحودا نعم ربّه و الانسان ها هنا یعنی به الکفّار خاصّة، ثمّ بیّن انّه قادر ان یهلکهم فی البرّ.
فقال: «أَ فَأَمِنْتُمْ» حیث اعرضتم حین سلمتم من هول البحر، «ان نخسف، او نرسل، ان نعیدکم، فنرسل، فنغرقکم» این هر پنج بنون قراءت مکّی و ابو عمرو است باقی همه بیا خوانند: «أَنْ یَخْسِفَ بِکُمْ» یعنی یغور بکم و یغیبکم فی الارض کما فعل بقارون، و «جانِبَ الْبَرِّ» ناحیته من الارض. و قیل «جانِبَ الْبَرِّ» ساحل البحر، «أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً» حجارة من السّماء کما فعل بقوم لوط. و قیل الحاصب الرّیح الّتی تأتی بالحصباء، «ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ وَکِیلًا» یعنی من یحفظکم و یخلصکم.
«أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ یُعِیدَکُمْ فِیهِ» ای فی البحر، «تارَةً أُخْری» ای مرّة اخری، «فَیُرْسِلَ عَلَیْکُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّیحِ» تقصف الفلک و تکسرها حاصبا قاصفا ذکرا علی لفظ التّذکیر لانهما نعتان لزما الرّیح مثل حائض و نحوه. و قیل لانّهما نعتان للعذاب. و قیل لانّهما بمعنی ذات حصب و قصف، «فَیُغْرِقَکُمْ بِما کَفَرْتُمْ» ای فیغرقکم اللَّه بسبب کفرکم، و قرأ رویس و ابو عمرو: «فتغرقکم» بالتّاء یعنی فتغرقکم الرّیح لانها سبب الاغراق ارسال درین آیت بمعنی گشادنست چنانک گویی: ارسلت الطائر: و منه قوله تعالی: «یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِینٍ» و نظایر این در قرآن فراوان است اما ارسال که برسول (ص) پیوندد معنی آن فرستادن بود و آنک بآفریده بی جان پیوندد آن گشادن بود و این آنست که اللَّه گفت: «فَیُرْسِلَ عَلَیْکُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّیحِ» همانست که جای دیگر گفت: «اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ» فرو میگشاید اللَّه بادها بتدبیر بهنگام دریایست و باندازه بایست انداخته بتقدیر بادهای مختلف مخارج مختلف بطبعهای مختلف در وقتهای مختلف: یکی راندن میغ را و ساختن آن را، یکی آبستن کردن میغ را و باریدن باران را، یکی آبستن کردن درختان و شکفتن آن را، یکی باز بر نوشتن ابر را و زدودن هوا را و خشک کردن زمین را، یکی بستن یخها را و تبه کردن آفتها را و دباغت هوا را، یکی میکشتی راند، یکی زمین میزداید، یکی باغ میآراید، یکی هوا میپالاید، یکی باد نرم و خوش: رخاء حیث اصاب، نه خفته را جنباند و نه موری بیازارد، یکی کوه میکند و کشتی میشکند و در دیده نیاید، آفریدهای بدان صعبی، و سپاهی بدان بزرگی، و از عقل و عین بدان دوری، میان آسمان و زمین در کمین، برّ و بحر از و پر، نه در دست آید و نه در دیده، حمله بران، نعره زنان، بنا شکنان و از چشم نهان، قوله: «ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ عَلَیْنا بِهِ» ای بالاغراق و الارسال، «تَبِیعاً» یعنی من یتبعنا بانکار ما نزل بکم و لا من یتبعنا لیصرفه عنکم و لا من یطلبنا بدمائکم. قال ابن عباس: تبیعا ای ثائرا و لا ناصرا.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به تفسیر آیات قرآن پرداخته و به نکات مختلفی اشاره میکند. در ابتدا به مسأله بعث و زندهشدن پس از مرگ پرداخته و تأکید دارد که خداوند قادر است انسانها را حتی پس از مرگ زنده کند. در ادامه، آیات به مشیت الهی و مسئولیت پیامبر اسلام در ابلاغ پیام الهی اشاره دارد، و اینکه هیچ کسی نمیتواند ایمان را به دیگران تحمیل کند.
متن همچنین به تفسیر آرامش و ایمنی که برای مؤمنان پس از مرگ فراهم میشود، و در مقابل عذاب و مجازات برای کافران میپردازد. پس از آن، به رفتار مشرکان و عدم پذیرش آیات الهی و همچنین استهزای آنها در برابر معجزات اشاره میشود.
در آخر، به ایدئولوژی ابلیس و وسوسههای او برای انحراف انسانها از مسیر حق پرداخته شده است. در کل، متن بر روایات قرآن و تفسیر آیات تأکید دارد و نمونههایی از رویدادهای تاریخی را در راستای تبیین مفاهیم اسلامی ذکر میکند.
هوش مصنوعی: در این آیه، خداوند به پیامبر محمد دستور میدهد تا به انکارکنندگان زندگی پس از مرگ بگوید که اگر شما بخواهید میتوانید به سختی سنگ یا آهن تبدیل شوید، یا حتی اگر مرگ خودتان باشید، من قادر هستم که شما را زنده کنم. این قدرتی است که من هنگام آفرینش نخستین، آن را به کار گرفتم و شما نیز به آن اعتراف میکنید. بنابراین، در هر حالتی که باشید، من میتوانم شما را دوباره بیافرینم. در ادامه، خداوند به بیان روز قیامت میپردازد که در آن روز، شما از قبرهایتان فراخوانده میشوید تا به محشر بیایید. این دعوت به وسیله ترسیدن روح در وزش نفخه قیامت صورت میگیرد و در آن روز، مردم پاسخ میدهند و به سوی دعوتکننده میروند، در حالیکه از قدرت خداوند و آفرینش خود آگاهند. برخی از مفسرین بر این باورند که در این لحظه، افراد اقرار خواهند کرد که خداوند خالق آنهاست و به ستایش او برخواهند خاست.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: برای کسانی که به خداوند یکی اعتقاد دارند، در قبرهایشان و بعد از زنده شدن، هیچ ترسی وجود ندارد. انگار من با کسانی که به خداوند اعتقاد دارند، ملاقات میکنم و آنها در حال پاک کردن خاک از سرشان هستند و میگویند: ستایش برای خداوندی که غم را از ما برده است. آنها تصور میکنند که تنها مدت کمی در قبر بودهاند، در حالی که چون در آن حالت درک نمیکنند، زمان را کوتاه حس میکنند. همچنین ممکن است آنها مدت زمان اقامتشان در دنیا را نسبت به زمان طولانی اقامت در آخرت کوتاه تصور کنند. همچنین گفته شده است که بین دو دمیدن در صور، آنها از عذاب راحتی مییابند و این مدت چهار دهه است که مانند یک زمان کوتاه برایشان احساس میشود.
هوش مصنوعی: این آیه به مسلمانان دستور میدهد که با کلمات خوب و مؤثر با کافران صحبت کنند. در زمان نزول این آیه، مشرکان عرب به صحابه پیامبر اذیت و آزار میزدند و آنها از پیامبر شکایت کردند و درخواست جنگ کردند. اما به جای اینکه پیامبر به خواسته آنان پاسخ دهد، این آیه نازل شد که از مسلمانان میخواهد با نیکوترین کلمات با دیگران سخن بگویند، به طوری که به آنها بگویند خداوند شما را هدایت کند. برخی مفسران گفتهاند که بهترین کلمه همین «لا اله الا الله محمد رسول الله» است. همچنین این آیه به امر به معروف و نهی از منکر نیز اشاره دارد. در عین حال، در شرایطی خاص این آیه درباره عمر بن خطاب و ابوبکر صدیق نیز نازل شده که در مواجهه با توهین برخی از افراد از خدا خواسته شد که عفو کنند. در انتها، اشارهای به شیطان میشود که همواره در تلاش است تا بین مردم کدورت و عداوت ایجاد کند و او دشمنی آشکار است.
هوش مصنوعی: پروردگار شما بهتر از هر کس به احوال شما واقف است. اگر بخواهد به شما رحم میکند و شما را موفق میسازد تا ایمان آورده و به خوشبختی برسید. اما اگر بخواهد، بر اساس عدل خود، شما را عذاب میکند به خاطر اینکه با کفر و شرک از دنیا میروید و به جهنم میروید. سپس اضافه میکند که ما تو را به عنوان ناظر و سرپرست بر آنها نفرستادهایم.
هوش مصنوعی: ای محمد، ایمان این مردم به تو وابسته نیست و در اختیار تو قرار ندارد. فقط وظیفه تو این است که پیغام خدا را به آنها برسانی و هدایت و توفیق از آن ماست. همچنین این مطلب گفته شده که اگر بخواهد، میتواند شما را از دشمنانتان نجات دهد یا اگر بخواهد، شما را مجازات کند و دشمنان را بر شما مسلط کند. تو نباید خود را در موقعیت قیم و حفیظی برای آنها ببینی، زیرا این موضوع در آیه دیگری تاکید شده است که نسخ شده است.
هوش مصنوعی: خداوند تو بهتر میداند که چه کسانی در آسمانها و زمین هستند. او از تمام موجودات، اعم از فرشتگان و انسانها، آگاه است و همه را که آفریدههای او هستند، میشناسد. او میداند که برای هر یک چه چیز صلاح و شایسته است و به هر کس آنچه را که شایستهاش است عطا میکند. همچنین گفته شده که خداوند آنها را از نظر اخلاق، شکل و وضعیت متفاوت آفریده است. برخی از پیامبران را برتری داده است؛ برخی با خدا سخن گفتهاند، برخی را دوست خود قرار داده و بعضی را با روحالقدس یاری کرده است. برخی دیگر سلطنتی به آنها داده است که هیچ کس پس از آنها نداشته است و برخی را برگزیده و خطاهایشان را بخشیده است که محمد (ص) از جمله آنهاست و او به قرآن دست یافته است. همچنین به داوود زبور داده شده است که شامل صد و پنجاه سوره است و در آن هیچ حکمی، فرضی، حلال یا حرامی وجود ندارد، بلکه تنها شامل ثنا، وعظ، ستایش و تمجید است.
هوش مصنوعی: بزرگترین کرامت و لطفی که خداوند به بندهاش عطا میکند، این است که او را به کتابی نائل میسازد. هیچ پیغمبری از کرامت و معجزه بیبهره نبوده، اما تنها به هفت تن از پیامبران کتاب داده شده است: آدم، شیث، ادریس، ابراهیم، داود، موسی، عیسی و محمد (ص)، درود بر همه آنها. در اینجا ذکر داود به این دلیل است که خداوند عزوجل از پیش میدانست که برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری میدهد و این موضوع را از علم خود درباره آنها میداند. بنابراین نباید به برتری محمد (ص) و اعطای قرآن به او شک کرد، چرا که خداوند به داود نیز زبور را عطا کرده است. همچنین، حمزه در قرائت خود به این صورت خوانده است: «وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً» که در آن زای زبور به شکل ضمه خوانده میشود و زبور جمع زبر است.
هوش مصنوعی: در زمان قحطانی طولانی که قریش دچار مشکلات بزرگی شده بودند، به پیامبر شکایت کرده و از او خواستند که با دعا و نجات بخشی، بلای آنها را رفع کند. در پاسخ، این آیه نازل شد تا به آنها بفهماند که آن خدایانی که غیر از خداوند تصور میکنند، هیچ توان و قدرتی ندارند. هیچ چیز نمیتوانند تغییر دهند یا از مشکلات آنها بکاهند. آیه به آنها میگوید که آن موجودات مورد عبادت آنها خود نیز به خداوند متعال روی آورده و از او طلب نزدیکی و رحمت دارند و از عذاب او میترسند. این موجودات که به عنوان خدایان شناخته میشوند، در واقع به خدای یگانه توسل میجویند و در پی انجام اعمال صالح هستند. این موضوع به خوبی نشان میدهد که حتی کسانی که به عنوان معبود شناخته میشوند، خود نیز در پی بندگی و قرب به خداوند هستند.
هوش مصنوعی: هیچ جامعهای وجود ندارد که ما آن را به عذابی شدید نابود نکنیم یا به مرگ بکشانیم. افرادی که نیکاند، به واسطه مرگ از بین میروند و آنهایی که بداندیشاند، به عذابی زود هلاک میشوند. این موضوع در کتاب ثبت شده است.
هوش مصنوعی: آیهای که مورد بحث است به این معناست که خداوند موانعی از ارسال نشانهها و معجزات مقرر نکرده، بلکه علت این امر این است که میداند مردم به پیامبران او دروغ خواهند گفت و مانند امم گذشته هلاک خواهند شد. در داستانی که ذکر شده، اهل مکه از پیامبر درخواست کردند تا کوه صفا را زراعتی کند و زمین مکه را وسیع کند تا بتوانند در آن کشاورزی کنند. خداوند از طریق جبرئیل به پیامبر اطلاع داد که اگر بخواهد میتواند خواستههای ایشان را برآورده کند، اما اگر ایمان نیاورند، آنان را هلاک خواهد کرد. پیامبر (ص) در اینجا به اختیار دادن و زمان دادن به قومش تمایل نشان داد. در نهایت این آیه نازل شد تا به پیامبر بفهماند که اگرچه قادر به ارسال نشانهها هست، اما اوضاع آنان به گونهای است که امکان دارد این نشانهها را انکار کنند. خداوند به خاطر رحمت و فضلش، عذاب هلاکت را از این امت دور کرد و وعده داد که عذاب واقعی در روز قیامت فرود خواهد آمد.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده که ما به دلیل تکذیب پیشینیان، از ارسال آیات خودداری کردیم. همچنین، به قوم ثمود، به درخواست و خواستهشان، ناقهای روشن و واضح دادیم که از یک صخره سخت بیرون آمد. این نشانه برای کسانی که در دین بصیرت دارند، روشن و نمایان است.
هوش مصنوعی: در این متن به مفهوم بینایی اشاره شده که انسانها با آن میتوانند درک و بصیرت پیدا کنند، همانطور که در روزهای روزهداری و شبهای خوابآلود، بینایی درکی متفاوت از واقعیت را ارائه میدهد. همچنین ذکر شده که «ظلم» به سه معنا میتواند تعبیر شود: یکی انکار حقایق، دیگری آسیب زدن به خود با درک نادرست، و سوم اینکه ظلم به معنای واقعی کلمه دچار نقصان شود. بیان شده که انکار فرستاده شدن نشانههای الهی، باعث سوء استفاده از آنها میشود و وقتی معجزات یا آیات الهی فرستاده شود، اگر مورد قبول واقع نشود، مجازات و مسئولیت بلافاصله برقرار خواهد شد. به علاوه، بیان شده که هدف از ارسال نشانهها، بیدار کردن و ترساندن بندگان است تا آنها از قدرت الهی هراسان شوند و به حقیقت ایمان بیاورند.
هوش مصنوعی: قتاده میگوید: خداوند مردم را با نشانههای خود میترساند تا شاید توبه کنند و به سوی او بازگردند. در زمان ابن مسعود، زلزلهای در مدینه رخ داد که او به مردم اعلام کرد: «ای مردم، پروردگارتان شما را میطلبد، به درگاهش توبه کنید.» همچنین محمد بن عبد الملک بن مروان روایت میکند که در زمان رسول الله (ص)، زمین زلزله آمد و ایشان دست خود را بر روی زمین گذاشتند و فرمودند: «ساکن شو، زیرا زمانش هنوز نرسیده است.» سپس به companions خود گفتند: «پروردگارتان شما را میطلبد، پس توبه کنید.» در زمان عمر بن خطاب نیز زلزلهای رخ داد و او به مردم گفت: «این زلزله جز به خاطر کار جدیدی که انجام دادهاید نیست و به جان خودم سوگند، اگر دوباره رخ دهد، هرگز در اینجا شما را ساکن نخواهم کرد.»
هوش مصنوعی: احمد بن حنبل در مورد این آیه گفت: آیات به معنای جوانی، میانسالی و پیری هستند و همچنین به تغییرات اوضاع اشاره دارد، تا شاید بتوانی از حالات مختلف عبرت بگیری و در زمانی خاص پند بگیری.
هوش مصنوعی: وقتی گفتیم به تو که پروردگارت احاطه کامل بر مردم دارد، این یعنی مردم در قدرت او هستند و او مانع تو از آنهاست، پس به آنها توجه نکن و پیامهایی که به تو سپرده شده را برسان. این جمله به این معناست که ای محمد، از کافران و دشمنان نترس و نگران نباش؛ زیرا همه آنها تحت تسلط ما هستند و نمیتوانند هیچ کاری بر اساس اراده ما انجام دهند. ما تو را حفظ میکنیم و به تو گوشزد میکنیم که آنها نمیتوانند به تو آسیبی برسانند، پس با قدرت و دلگرمی مأموریت خود را انجام بده و از هیچکس نترس. این همان چیزی است که در آیه دیگری گفته شده که: "و خدا تو را از مردم حفظ میکند". در مورد دیداری که به تو نشان دادیم نیز، برخی مفسران میگویند که این یک رؤیای واقعی بوده که پیامبر در شب معراج شاهد آن بوده است و نه صرفاً یک خواب. به گفته عربها، وقتی میگویند "من با چشمانم دیدم"، به معنای دیدن واقعیت است و بر این اساس، گفتههای معاویه نیز تأییدکننده همین نکته است که معراج پیامبر به عنوان یک رؤیای صادق از سوی خدا بوده است.
هوش مصنوعی: طبق نظر بیشتر مفسران، این رؤیایی که برای پیامبر (ص) هنگام معراج رخ داده، در واقع در خواب او نبوده و به چشم خود در بیداری دیده است. در این رؤیا، فتنهای برای گروهی ایجاد شد که آن را انکار کردند و گمان داشتند که چگونه ممکن است کسی در نیمه شب به آسمان برود و دوباره برگردد. اما مسلمانان این مسأله را تصدیق کردند. همچنین روایت دیگری از ابن عباس وجود دارد که این رؤیا خواب بوده و در آن، پیامبر در مکه بوده است. این رؤیا مربوط به سال حدیبیه است که در آن پیامبر (ص) به مکه آمد و مشرکان او را بازگرداندند. زمانی که سال بعد، پیامبر موفق به ورود به مکه شد، خداوند آیهای نازل کرد که تأکید میکند وعده خدا به رسولش درست بوده است. همچنین در قرآن اشارهای به درختی ملعونه وجود دارد که مفسران گفتهاند منظور درخت زقوم است، که خداوند در توصیف آن گفته است که این درخت در جهنم میروید. فتنهای که مشرکان در این زمینه ایجاد کردند، مربوط به سخن ابوجهل بود که برای کاستن از اعتقادات مسلمانان، به استهزاء به آنها میگفت چگونه آتش میتواند درختی را به بار آورد. در ادامه، او از دوستانش پرسید که درباره زقوم چه فکر میکنند و در پاسخ یکی از آنها به توصیف آن پرداخت و ابوجهل اظهارات او را تمسخر کرد.
هوش مصنوعی: فتنه مشرکان در درختی ملعونه است که خداوند به آن اشاره کرده و گفته است که این فتنهای برای مردم است. همچنین در جای دیگری گفته شده که این درخت فتنهای برای ستمگران است و این درخت از عمق جهنم بیرون میآید. روایت شده که این درخت ملعونه به درختی refer میکند که میوهاش شبیه به سرهای شیاطین است و به همین دلیل ملعونه نامیده شده است. برخی میگویند هر کس از آن بخورد ملعون است و لعنت بر او میافتد، همچنین این درخت به خاطر ضررش نیز ملعون خوانده میشود. در قرآن آمده که هدف از نشان دادن این درخت و رؤیا این است که فتنهای برای مردم باشد و سپس درباره عذاب و ترس از آتش جهنم توضیح داده شده است که ترس از آن تنها باعث افزایش طغیان و کفر میشود. سپس به داستان آدم و سرکشی ابلیس اشاره شده است، جایی که خداوند به ملائکه فرمان دادند تا به آدم سجده کنند و تنها ابلیس مخالفت کرد و علت آن را به خلقت آدم از خاک نسبت داد.
هوش مصنوعی: ابلیس میگوید: «آیا این را که تو بر من کرامت دادهای، دیدی؟» این کرامت به معنی احترام و برتری است. ابلیس به این خاطر حرف میزند که از او بپرسد چرا انسانی را که از خاک خلق کردهای بر او که از آتش خلق شده، اینگونه احترام گذاشتهای. سپس ادامه میدهد: «اگر مرا تا روز قیامت مهلت دهی، حتماً نسل او را به گمراهی میکشانم و بر آنها تسلط پیدا میکنم.» این جمله به این معناست که او قصد دارد کسانی را که به او گوش میدهند، به آتش بکشاند. او بر این باور است که تسلط بر نسل انسانها را به هر شکلی که بخواهد، اعمال خواهد کرد. به این استثنا اشاره میشود که خداوند بر بندگان صالح خود، سلطهای برای ابلیس قرار نداده است. سپس خداوند به ابلیس میفرماید: «برو!» این فرمان به معنای طرد و دور شدن از رحمت خداست. در ادامه، ابلیس به پیروانش اشاره میکند و میگوید: «هر که از آنها پیروی کند، جزای او جهنم است» و این جزا به صورت کامل خواهد بود.
هوش مصنوعی: عبارت "وَ اسْتَفْزِزْ" به معنای تحریک کردن و به چالش کشیدن است. اشاره به این دارد که از میان کسانی که در اطراف هستند، هر که را میتوانی به طریقی به سوی پاسخگویی وادار کن. این تحریک به وسیله صداهای تحریکآمیز و دعوتها به وقوع میپیوندد. سپس با بیان "وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ"، به معنای تأکید بر شدت صدا و برای بصیرتافزایی نسبت به طاعتی غیر از طاعت خدا اشاره دارد. در ادامه، "بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ" به سواری و پیادهروی اشاره میکند، به نوعی کسانی که در خلاف دستورات الهی حرکت میکنند را معصیتکار و از پیروان ابلیس میداند. بر اساس نظر مفسران، هر سوار و پیادهای که در مسیر نادرست حرکت کند، از پیروان ابلیس به حساب میآید. این به نوعی تهدید و زجر به حساب میآید که به فرد میگوید اگر خواستی، هر کاری که بخواهی انجام ده و از هر کسی که میخواهی کمک بگیر.
هوش مصنوعی: قرائت حفص فقط «رَجِلِکَ» را با کسر جیم میخواند و این کلمه صفت مبالغهای است که به معنای راجل (مرد) است، مانند حذر و ندس. این واژه به صورت مفرد به کار میرود اما معنای جمع را القا میکند، چنانکه در عبارت «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» و «وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» آمده است. همچنین در بحثهای مربوط به مال، به معنای هر مالی است که از راه حرام به دست آمده یا در مسیر حرام خرج شده یا منجر به معصیت خداوند شده است، و برخی گفتهاند منظور رباست. همچنین برخی دیگر میگویند شامل البحیره، السائبة و موارد مشابه میشود. واژه «الأَوْلاد» نیز به معنای اولاد زنا است، و همچنین به موؤده (دختران زنده به گور شده) اشاره دارد و میتواند به تهوید، تنصیر و تمجیس نیز اشاره کند.
هوش مصنوعی: گفته شده که آنها فرزندانشان را عبدالعزّی، عبداللات، عبدشمس و عبدالحرث نامیدهاند. همچنین گفته شده که آنها فرزندانشان را در معصیت خداوند به کار میگیرند و به طور کلی هر معصیتی که فرزندان و اموالشان به آن دچار شوند، ابلیس لعین در آن شریک است. «وَعِدْهُمْ» یعنی با وعدههای دروغین. همچنین گفته شده که به آنها وعده داده میشود که نه بهشتی وجود دارد و نه دوزخی و نه روز قیامتی. به علاوه، گفته شده که به آنها وعده طول عمر و فراغت در زندگی داده میشود و در نهایت، اساس هر فساد در دین، امید به آیندهای بسیار دور است.
هوش مصنوعی: این موارد را تهدید و وعید مینامند، زیرا پیش از این از آنچه که به آنها فرمان داده شده نهی شدهاند. به عنوان مثال، در آیهای آمده است: «پس هر کس از شما پیرو تو شود، جهنم جزای شما خواهد بود». این موضوع مانند این است که به کسی گفته شود در این مکان نرو، و هنگامی که میخواهد برود به او میگویند که اگر بروی، با تو چه میکنم و چه جزایی برایت در نظر دارم. این تهدید است، نه اینکه فرمانی برای اطاعت باشد. همچنین، خداوند پیش از این آنها را از پیروی از هوسهای خود و ارتکاب گناه نهی کرده است. شیطان هیچ وعدهای به آنها نمیدهد جز فریبکاری، زیرا این وعدهها نمیتواند از عذاب خداوند نجاتشان دهد. مانند آیهای که میفرماید: «مسلماً خداوند به شما وعده حق داده است و من نیز به شما وعده دادهام، ولی خلاف وعدهام عمل کردم». و فریب (غرور) به معنای زینت دادن اشتباه به گونهای است که به نظر برسد صحیح است.
هوش مصنوعی: در این آیه اشاره شده است که خداوند به بندگانش که برای بهشت خلق کرده، هیچ تسلطی ندارد تا آنها را گمراه کند یا بر آنها بار گناهی را بگذارد که بخشوده نیست. گفته شده که تنها راهی که شیطان میتواند بر بندگان خدا تأثیر بگذارد، وسوسه کردن آنها به معصیت است. ولی خداوند به عنوان نگهبان و یاوری برای اولیایش، آنها را از وسوسههای ابلیس محفوظ میدارد.
هوش مصنوعی: پروردگار شما کسی است که شما را به وجود آورده و بار دیگر شما را به حیات بازمیگرداند. او کشتیها را به سوی شما حرکت میدهد تا شما از نعمتهایش بهرهمند شوید. مسلماً او نسبت به شما رحیم است و این آیه دلیلی بر دعاوی کسانی است که به بازگشت بعد از مرگ ایمان ندارند، چرا که همان کسی که قدرت خلق شما را دارد و کشتیها را در دریا برایتان تحت کنترل دارد، قادر است که شما را دوباره به زندگی برگرداند.
هوش مصنوعی: وقتی که آسیب و خطر به شما برسد، همانند طوفانهای سهمگین و ترس از غرق شدن در دریا، به چه کسی پناه میبرید؟ در آن شرایط، جز خداوند، هیچکسی را نمیخوانید و یاری از غیر او نمیجویید. اما هنگامی که شما را از غرق شدن نجات میدهد و به ساحل میرساند، باز هم از ایمان و یکخدایی روی گردانیده و کفران نعمت میکنید. در اینجا منظور از انسان، بهویژه کافران هستند. سپس اشاره شده است که او توانایی دارد که آنان را در خشکی هم نابود کند.
هوش مصنوعی: او گفت: «آیا خود را امن میدانید» در حالی که در هنگام رهایی از ترس دریا، «که زمین را زیر پای شما ببرد، یا بر شما عذاب بفرستد، یا شما را غرق کند؟» این جمله به پنج صورت مختلف در قرائتهای مکی و ابوعَمرو آمده است و بقیه قراءتها میخوانند: «آیا ما شما را زیر زمین نیاوریم؟» یعنی شما را در زمین غرق کنیم، همانطور که با قارون رفتار شد، و «جانِبَ الْبَرِّ» به معنای ناحیهای از زمین است. برخی گفتهاند «جانِبَ الْبَرِّ» به معنای ساحل دریاست. «یا اینکه بر شما سنگهایی از آسمان بفرستیم» همانطور که با قوم لوط انجام شد. همچنین گفته شده است که حاصب به معنی بادهایی است که سنگریزهها را به همراه دارند، «سپس دیگر برای خود هیچ نگهبانی نخواهید یافت» یعنی کسی که شما را حفظ کند و نجات دهد.
هوش مصنوعی: آیا شما اطمینان دارید که خداوند شما را دوباره در دریا غرق نخواهد کرد؟ این بار با بادی مخرب که کشتیها را خرد میکند. به این دلیل که "قاصف" و "حصب" هر دو به معنای شدت و قساوت هستند. بله، این باد به خاطر کفر شما شما را غرق خواهد کرد. در اینجا "ارسال" به معنای گشادن یا رها کردن است، مانند آزاد کردن پرنده. خداوند بادها را به وقت مناسب میفرستد و با تدبیر آنان را به کار میگیرد؛ در واقع، بادها در زمانهای مختلف وظایف متفاوتی دارند: برخی برای ایجاد باران یا رساندن آب به درختان، برخی برای راندن کشتیها یا خشک کردن زمین و... . این نشاندهنده قدرت خداوند است که در آسمان و زمین میان دو عالم ناشناخته و در کمین است و هیچ چیز از او پنهان نمیماند. بنابراین، هیچ کس نمیتواند در برابر او به یاری شما بیاید و از عذاب او جلوگیری کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.