گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مسعود سعد سلمان

آمد آن حور و دست من بربست

زدم استادوار دست به شست

ز نخ او به دست بگرفتم

چون رگ دست من به شست بخست

گفت هشیار باش و آهسته

دست هر جا مزن چو مردم مست

گفتم ار من به دست بگرفتم

ز نخ ساده تو عذرم هست

زآنکه هنگام رگ زدن رسم است

سیب سیمین گرفتن اندر دست

 
 
 
جدول قرآن کریم
شهید بلخی

چون تن خود به برم پاک بشست

از مسامش تمام لؤلؤ رست

عسجدی

آمد آن رگ‌زن مسیح‌پرست

شست الماسگون گرفته به دست

کرسی افکند و برنشست بر او

بازوی خواجه عمید ببست

شست چون دید گفت عز و علا

[...]

مسعود سعد سلمان

ماه آبان چو آب جوی ببست

آب انگور باید اندر دست

آن نکوتر که شاد باشی شاد

وآن نکوتر که مست خسبی مست

شاد زیست آنکه عقل و دانش داشت

[...]

مشاهدهٔ ۹ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه