روز مرداد مژده داد بدان
که جهان شد به طبع باز جوان
عدل بارید بر جهان یک سر
دولت و ملک شهریار جهان
شه ملک ارسلان بن مسعود
آن به حق خسرو و به حق سلطان
آنکه صاحبقران ندید چو او
در جهان هیچ وقت و هیچ قران
هست رایش گذشته از عیوق
باد قدرش رسیده تا کیوان
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
روز مرداد مژده داد بدان
که جهان شد به طبع باز جوان
عدل بارید بر جهان یک سر
دولت و ملک شهریار جهان
شه ملک ارسلان بن مسعود
آن به حق خسرو و به حق سلطان
آنکه صاحبقران ندید چو او
در جهان هیچ وقت و هیچ قران
هست رایش گذشته از عیوق
باد قدرش رسیده تا کیوان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد کن: زیرت اندرون تن شوی
تو برو خوار خوابنیده، ستان
جعد مویانت جعد کنده همی
ببریده برون تو پستان
پیر فرتوت گشته بودم سخت
[...]
آمد ای شاه دوش ناگاهان
فیلسوفی به نزد من مهمان
پاک چون رای تو ز دوده سخن
تیز چون تیغ تو گشاده زبان
گفت با من زهر دری و شنید
[...]
جاودان شاد باد شاه جهان
دولت او قوی وبخت جوان
تندرستیش باد و روزبهی
کامکاری و قدرت و امکان
همچو دلها بدوفروخته باد
[...]
امهات و نبات با حیوان
بیخ و شاخند و بارشان انسان
بار مانند تخم خویش بود
سر بیابی چو یافتی پایان
چون سخنگوی بود آخر کار
[...]
ای ببالا بلای آزادان
آرزوی دلی و رنج روان
تنم از عشق تو نوان و نزار
دلم از رنج تو نژند و نوان
آرزوی جوان و پیری تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.