سپندارمذماه آخر ز سال
که گشت آخرین ماه هر بدسگال
همی مژده دارد که تا چند روز
پذیرد چمن حسن و زیب و جمال
به هر مرغزاری بتازد تذرو
به هر بوستانی ببالد نهال
کشد ابر بر سایه فرش بهار
دمد مشک بر کوه باد شمال
ز سلطان گیتی ملک ارسلان
شود طالع سال فرخنده فال
جهاندار شاها تویی از ملوک
که گردون محلی و دریا نوال
چو مهر مضی تاب و بر خلق تاب
چو سرو سهی بال و در ملک بال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نخستین برادرش کهتر به سال
که در مردمی کس ندارد همال
بیک ماه بالا گرفت آن نهال
فزون زانکه دیگر درختان بسال
مر آن را کجا نام او بد هلال
یکی دختری بود حورا مثال
گرامی چو مال و قوی چون جبال
نکو چون جوانی و خوش چون جمال
کهن گشتهای تن نهای بل نوی
فزاینده در گردش ماه و سال
ازو ناشده حال دوشیزگی
[...]
چه چابوک دستست بازی سگال
که در پرده داند نمودن خیال
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.