مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵ اول ز پی وصال روح افزایت بگرفته بدم پای بلور آسایت اکنون که خبر شنیدم از هر جایت گردست رسد مرا ببوسم پایت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر از عشق و شوق وصال محبوبش سخن میگوید. او به خاطر عشقش به محبوب، از زیبایی و خوشحالیاش مینویسد و اکنون که خبر وصال را شنیده، میخواهد با عشق و احترام به پای محبوبش برسد و او را ببوسد.
هوش مصنوعی: در ابتدا به دنبال نزدیکی و وصال تو بودم که روح مرا زنده کند، و سپس پایم را بر روی بلور زیبا و دلربایت گذاشتم.
هوش مصنوعی: حالا که خبرها از هر گوشه به من رسید، باید از شوق به دستانت بوسه زنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دی زلف عبیر بیز عنبر سایت
از طرف بناگوش سمن سیمایت
در پای تو افتاد و بزاری میگفت
سر تا پایم فدای سر تا پایت
گر دورم از آن روی جهان آرایت
پیچان شده ام چو زلف عنبر سایت
گر بینم باز روی روح افزایت
چون پای برنجن اوفتم در پایت
ای رأی سفر کرده فغان از رایت
خود بی تو چگونه دید بتوان جایت
از دیده کنم رکاب هجر افزایت
تا مردمکش همی پرستد پایت
زین رفتن جان ربای درد افزایت
چون سازم و چون کنم پشیمان رایت
برخیزم و در وداع هجر آرایت
بندی سازم ز دست خود بر پایت
چون شانه و سنگ اگر پذیرد رایت
تا فرمائی به لعل گوهرزایت
دستی به صد انگشت زنم در زلفت
بوسی به هزار لب نهم بر پایت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.