ای بزرگی که حسن رای تو را
هر زمان بر من اصطناعی نوست
ابر کف تو تند و پر گهرست
بحر فضل تو ژرف و پر لؤلؤست
دل شادت چو عقل بی زللست
کف رادت چو علم بی آهوست
جز تو از مهتران خطاب که کرد
بنده خویش را برادر و دوست
هم رگ و پوست خواندیم شاید
وین تمثل ز روی عقل نکوست
زآنکه چون خون و استخوان شد طبع
مر مرا خدمت تو در رگ و پوست
گر مرا جان و دل ز خدمت تو
سال و مه با صفا و با نیروست
چون تخلف کنم ز خدمت تو
که مرا اصل زندگانی اوست
یاد پشتم ز بار رنج دو تاه
گرنه در مهر تو دلم یکتوست
تربیت کردیم به نظم و تو را
تربیت کردن چو من کس خوست
آن قصیده به جنب این قطعه
راست گویی که نامه مانوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی مقام و خوبیهای یک بزرگوار است که نویسنده به او احترام و محبت میورزد. شاعر از حسن تصمیمات او و ویژگیهای برجستهاش میگوید، همچون عظمت و عمق فضیلت او. او خود را به عنوان بندهای میداند که تقرب به این بزرگ داشته و او را چون برادر و دوست خطاب میکند. نویسنده به پیوند نزدیکش با این بزرگ اشاره میکند و اظهار میدارد که زندگیاش به خدمتِ او وابسته است. همچنین، شاعر به تربیت و تعلیم خود اشاره کرده و تأکید میکند که چنان تربیتی را کسی جز او ندارد. در نهایت، او شعرش را به نامهای به این بزرگوار تشبیه میکند.
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، هر لحظه به من افکار و نظرات تازهای میدهی که باعث خوشنودی و شگفتیام میشود.
هوش مصنوعی: ابرهایی که در دستان تو هستند، سریع و پر از جواهراتند، و دریای فضیلت تو عمیق و پر از مروارید است.
هوش مصنوعی: وقتی دل شاد و خوشبخت باشد، مانند عقل است که هیچ خطایی ندارد. و وقتی دست یاریکنندهات بینقص و درست عمل کند، همچون علمی است که بیهیچ شک و تردیدی درستیاش را ثابت کرده است.
هوش مصنوعی: جز تو هیچکس به من نگفته که برادر و دوست من است.
هوش مصنوعی: در این غزل، شاعر به تأمل در ارتباط عمیق میان روح و جسم اشاره میکند و از آن میگوید که شاید آنچه را که حس میکنیم، نتیجهای از درک صحیح عقل باشد. به عبارتی، او به ارتباط میان درون و برون توجه میکند و از این میگوید که شناخت ما از خود و دنیای اطراف میتواند به معنای عمیقتری از وجود ما منجر شود.
هوش مصنوعی: زیرا که احساس من به گونهای شده که خدمت به تو در وجود من مانند خون و استخوان جریان دارد.
هوش مصنوعی: اگر جان و دل من در خدمت تو باشد، سالها و ماهها با صفا و قدرت سپری میشوند.
هوش مصنوعی: اگر از خدمت تو تخطی کنم، چون تو اساس زندگی منی، زندگیام تحت تاثیر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: جوانی و سختی هایی که تحمل کردهام، باعث میشود که همواره به یاد آنها باشم، اما در اعماق دل من تنها عشق تو وجود دارد و هیچ چیز دیگری نمیتواند جای آن را بگیرد.
هوش مصنوعی: ما تو را به انظباط و نظم تربیت کردیم، اما هیچ کس نمیتواند به خوبی من تو را تربیت کند.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که آن شعر بلند و زیبا به اندازهای جذاب و خوب است که میتوانیم آن را مانند نامهای از مانو (شخصیتی در ادبیات) در نظر بگیریم. در واقع، این بیت به عظمت و شگفتی آن قصیده اشاره دارد و آن را با نامهای ارزشمند مقایسه میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرد پرگار چرخ مرکز بست
شبه مرجان شد و بلور جمست
آمد آن رگزن مسیحپرست
شست الماسگون گرفته به دست
کرسی افکند و برنشست بر او
بازوی خواجه عمید ببست
شست چون دید گفت عز و علا
[...]
ستد و داد جز به پیشادست
داوری باشد و زیان و شکست
تا مرا بود بر ولایت دست
بودم ایزد پرست و شاه پرست
امر شه را و حکم الله را
نبدادم به هیچ وقت از دست
دل به غزو و به شغل داشتمی
[...]
آمد آن حور و دست من بربست
زده استادوار نیش به دست
زنخ او به دست بگرفتم
چون رگ دست من ز نیش بخست
گفت هشیار باش و آهسته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.