گفتم که چند صبر کنم ای نگار؟ گفت:
تا هست عمر، گفتم: رنجه مدار، گفت:
بی رنجْ عشق نبوَد، گفتم: نیم به رنج،
فرسوده چند باشد ازین ای نگار؟ گفت:
جز انتظار روی ندارد تو را همی
گفتم: شدم هلاک من از انتظار، گفت:
این روزگار با تو بد است، این ازو شناس
گفتم که نیک کِی شودم روزگار؟ گفت:
چون گشت زایل این سَخَطِ شهریار راد
گفتم که کِی شود سَخَطِ شهریار؟ گفت:
چون بخت رام گردد تا تو رسی به کام
گفتم که بخت کِی شودم جفت و یار؟ گفت:
آمرزشی بخواه شود عفوْ جرمِ تو
این گفت در کریمِ نبی کردگار گفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.