ای به تو زنده نام حاتم طی
صاحب صد هزار صاحب ری
تاج اهل عرب قصی آمد
تا تو نسبت همی کنی به قصی
خاک را بر فلک مفاخر توست
تا تو بروی همی گذاری پی
از سخای تو منکسر شده بخل
وز رشاد تو منهزم شده غی
رای تو علم و فضل را چونانک
گوشت را خون و استخوان را پی
چون گل از نم همی بخندد ملک
تا بگرید همی به دست تو می
عقل بیدار شد ز حشمت تو
گفت ناگه به بانگ هیبت هی
گشت ز راز نهیب جود تو زرد
رفت گل را ز شرم خوی تو خوی
یاد جود تو جسته در همه شهر
صیت فضل تو رفته در هر حی
نشر کردی به محمدت ذکری
که سپهرش نکرد یارد طی
آتش هیبت تو تا بفروخت
دل دشمنت سوخته ست به کی
تا بهار سعادتت بشکفت
شد دم حاسد تو چون دم دی
گفته تو جواب آن گفتست
کآب بهتر هزار بار ز می
معجز نظم دیده ام تا تو
قافیه کرده ای شگفت انا ای
خوشتر از آب می نبرد کسی
کز همه فضل بهره دارد وی
من رهی را که خاطر تو سپرد
چون توانم سپرد عز علی
گر چو ماهی نظر بود در یم
که تواند رسید هرگز کی
تا بود آفتاب در دم ظل
در دم آفتاب یازد فی
تا به مردیست نام رستم زال
تا به رادیست ذکر حاتم طی
کاروانی و لشکری را رسم
به همه وقت باج باشد و می
باد کاریگر تو دولت رام
باد یاریگر تو ایزد حی
بر خرد عرض کردم این گفته
گفت هذالکلام لیس به شئی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر این چیستان تو بگشایی
گوی دانش ز موبدان ببری
آمد آن اصل شرع و شاخ هدی
آمد آن برگ عقل و بار ندی
سید عالم و عمید اجل
عمده ملک و دین ابوالاعلی
رتبت او نهاده منبر و تخت
[...]
بلبل گلستان «ما اوحی»
شمسهٔ چرخ «الذی اسری»
نکنم خواجه را به شعر هجا
لیک برخوانم آیتی ز نبی
ان قارون کان من موسی
خواجه آنست کاید از پی فی
نه به تلخیِ چو عیشِ من عیشی
نه به ظلمتِ چو روز من قاری
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.