هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و پیچیده فردی است که در مورد وفا و دو رنگی در روابط صحبت میکند. شاعر اشاره میکند که در چشم معشوق، دشمن و دوست به یک شکل دیده میشوند و این نشاندهنده بیوفایی دل است. او به این موضوع اشاره میکند که شکایات و ناگفتههای زیادی وجود دارد که بهتر است به آنها پرداخته شود. به طور کلی، این شعر به بررسی تناقضات در روابط انسانی و بیان احساسات ناشناخته میپردازد.
جعفر عسکری در ۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۷ نوشته:
رسائل العُشّاق و وسایل المشتاق، علی بن احمد سیفی نیشابوری، نسخه برگردان دستنویس شمارۀ 3005 کتابخانۀ المالی ترکیه، کتابت 685 ق، به کوشش: جواد بشری، تهران، بنیاد موقوفات افشار، با همکاری انتشارات سخن، 1399 این دو رباعی در این کتاب آمده است: تا خسته دلم به عشقت اندر پیوست دانی که همه فضول بنهاد ز دست چندانکه تو خواهی ز تو نومیدی هست خود را به رسن بر تو همینتوان بست
بر یاد تو بی تو این جهان گذران بگذاشتم و تو هستی از بیخبران دست از تو بشستم و نشستم به کران چون بی تو گذشت، بگذرد بی دگران رباعی اول، جزو رباعیّات نویافتۀ مهستی است و رباعی دوم، در لباب الالباب به اسم رشیدی سمرقندی است (377) و در دیوان رشیدالدین وطواط هم وارد شده است (ص 617).
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و پیچیده فردی است که در مورد وفا و دو رنگی در روابط صحبت میکند. شاعر اشاره میکند که در چشم معشوق، دشمن و دوست به یک شکل دیده میشوند و این نشاندهنده بیوفایی دل است. او به این موضوع اشاره میکند که شکایات و ناگفتههای زیادی وجود دارد که بهتر است به آنها پرداخته شود. به طور کلی، این شعر به بررسی تناقضات در روابط انسانی و بیان احساسات ناشناخته میپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی دل تو وفادار نیست، انگار که در یک حالت، هم دشمن و هم دوست در چشمان تو یکی شدهاند.
هوش مصنوعی: به قدری شکایت تو به دل نشسته که نیازی به بیان آن نیست، چون داستان تو به خودی خود زیبا و شنیدنی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بشکفته گلیست بر رخ فرخ دوست
نی نی گل نیست آن رخ فرخ اوست
همچون گل سرخ پوست آن برگ نکوست
هرگز دیدی که سرخ گل دارد پوست
ایزد که جهان به قبضهٔ قدرت اوست
دادهست ترا دو چیز کان هر دو نکوست
هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست
گر درد دهد به ما و گر راحت دوست
ا ز دوست هر آن چیز که آید نیکوست
ما را نبود نظر به خوبی و بدی
مقصود رضای او و خشنودی اوست
آن کس که ز بهر او مرا غم نیکوست
با دشمن من همی زید در یک پوست
گر دشمن بنده را همی دارد دوست
بدبختی بنده دان ، نه بد عهدی دوست
تا کی باشم صبور در محنت دوست
کارام دل و جان من از دیدن اوست
گر زین دوستی ترا بدرّاند پوست
از دوست همیشه دور بودن نه نکوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.