گنجور

 
 
 
مهستی گنجوی

جوله پسری که جان و دل خستهٔ اوست

از تار زلفش تن من بستهٔ اوست

بی پود چو تار زلف در شانه کند

ز آن این تن زار گشته پیوستهٔ اوست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه