مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۱۶۳ در وقت بهار جز لب جوی مجوی جز وصف رخ یار سمن روی مگوی جز باده گلرنگ به شبگیر مگیر جز زلف بنان عنبرین بوی مبوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در بهار، جز در کنار جوی آب، به چیزی فکر نکنید و فقط از زیبایی چهره محبوب صحبت کنید. در شب، جز شراب خوش رنگ نخورید و درباره زلف خوشبو و لطیف محبوب چیزی نگویید.
هوش مصنوعی: در فصل بهار به جز کنار جوی آب چیزی را جستجو نکن و جز توصیف چهرهی محبوبت چیزی نگو.
هوش مصنوعی: فقط شراب گلرنگ را در سپیده دم بنوش و تنها از زلفهایی که بوی عطر خوش عنبر را میدهند، لذت ببر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای در خم چوگان تو سرها شده گوی
بیرون نه ز فرمان تو دل یک سر موی
ظاهر که به دست ماست شستیم تمام
باطن که به دست تست آنرا تو بشوی
بر گیر پیاله و سبو ای دلجوی
فارغ بنشین به کشتزار و لب جوی
بس شخص عزیز را که چرخ بدخوی
صد بار پیاله کرد و صد بار سبوی
جز راه قلندر و خرابات مپوی
جز باده و جز سماع و جز یار مجوی
پر کن قدح شراب و در پیش سبوی
می نوش کن ای نگار و بیهوده مگوی
از حسرت رخسار تو ، ای زیباروی
از ناله چو نال گشتم ، از مویه چو موی
در نسخه اصلی این بیت نوشته نشده
...................
برداشت سپهر پرده شرم از روی
بازیچه خود فکند یکباره بکوی
افعال سپهر بیوفای کین جوی
میدان و مگوی باز میدان مگوی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.