مرا دلیست که در وی بغیر دوست نگنجد
درین حضیره هر آنکس که غیر اوست نگنجد
ز مغز و پوست برون آ که در حضیره قدس
کسی نیامده بیرون ز مغز و پوست نگنجد
سرای حضرت جانان ز رنگ و بوست مقدس
در آن سرای کسی را که رنگ و بوست نگنجد
چو آینه همگی روی باش بهر تجلی
که روی او بدلی کان نه کان نه جمله دوست نگنجد
تو از میانه میدان کناره گیر که اینجا
جز آنکه در خم چوگان او چو گوست نگنجد
دلی چو بحر بباید و گرنه موج محیطش
در آندلی که به تنگی بسان جوست نگنجد
میان مجلس دریاکشان بجام حقیقت
سری که مست نا از ساغر سبوست نگنجد
به پیش یار بدین وصف و حلق نتوان شد
ان آنکه هرکه بدان وصف و خلق خوست نگنجد
ز گفتگوی گذر کن چو مغربی که درین کوی
کسی که میل دلش سوی گفت و گو است نگنجد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و محبت به معشوق و محدودیتهای موجود در درک و ارتباط با اوست. شاعر بیان میکند که دل او تنها محلی برای عشق واقعی است و هیچ چیز و هیچ کس دیگری نمیتواند در آن جا بگیرد. او به عالم مقدسی اشاره میکند که در آن تنها معشوق حقیقی جای دارد و هر آنچه غیر از اوست، در آن نمیتواند حضور یابد. همچنین شاعر به زیباییهای ظاهری اشاره میکند و تأکید میکند که معشوق واقعی فراتر از ظواهر است. در نهایت، بطلان گفتوگوهای بیثمر و دوری از حقیقت عشق را مطرح میکند و به این نتیجه میرسد که تنها در عشق حقیقی و در ارتباط با معشوق میتوان به معنا و حقیقت نائل آمد.
هوش مصنوعی: دل من جایی است که فقط برای عشق مناسب است و هیچ کسی جز او نمیتواند در این مکان قرار بگیرد. هر کسی که غیر او باشد، جایی در این دل ندارد.
هوش مصنوعی: از درون و ظاهر خود فراتر برو، زیرا در جایگاه قدسی، هیچکس نتوانسته است از محدودیتهای ظاهری خود خارج شود و بیرون بیاید. انسانی که به اعماق وجود خود ننگرد، نمیتواند به حقیقت و معنای عمیق دست یابد.
هوش مصنوعی: در خانهی معشوق، همه چیز زیبا و خوشبو است و آنجا برای کسی که در آن زیبایی و عطری نیست، جایی ندارد.
هوش مصنوعی: همه به مانند آینهای هستند که برای ظهور زیبایی وجود دارد، چون روی او را نمیتوان به هیچ چیزی تبدیل کرد و او را نمیتوان در واژهها یا حتی در دوستیها گنجاند.
هوش مصنوعی: از میانه میدان بیرون برو، چون در اینجا جز آنکه در پیچ و خم بازی او مانند گوسالهای نمیتوانی سر بیرون بیاوری.
هوش مصنوعی: دل باید به وسعت دریا باشد، وگرنه امواج اطراف آن در دلی که به تنگی مثل چشمه است، جا نخواهد گرفت.
هوش مصنوعی: در میانهی جمعیت و در محافل پرهیاهو، حقیقتی وجود دارد که نمیتوان آن را در قالبی ساده و معمولی جا داد. این حقیقت مانند شرابی است که مستیاش از یک ظرف کوچک نمیتواند گنجایش تمام آن را داشته باشد.
هوش مصنوعی: به پیش یار نمیتوان رفت و در دلش جا گرفت، چون هر کس به آن صفات و خلق خاص باشد، نمیتواند در دل او جایی پیدا کند.
هوش مصنوعی: از صحبت و گفتوگو بگذر مثل شخصی که در غرب است، زیرا در این مکان کسی که دلش میخواهد گفتگو کند، نمیتواند جا بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.