ایدوست بیا بر نظر ما نظری کن
بر دیده جان و دل شیدا نظری کن
اول بهرخ خویش مدد بخش جلائی
وانگاه دران عین مجالی نظری کن
تاریک بود آینه از رخ ننماید
زنگ از رخ آن آینه بزد آنظری کن
از زنگ و جهان چونکه شود پاک و مصفا
بر آینه پاک و مصفا نظری کن
از دیده وامق که بود مظهر عشقت
بر حسن خود اندر رخ عذرا نظری کن
هر لحظه بدل صورت زیبای دگر بخش
وانگاه دران صورت زیبای نظری کن
صحرای دلم هست تماشاگه حسنت
بخرام بتماشا نظری کن
دل مظهر ذات تو و اسماست درو سنگ
بر چهره ذات همه اسما نظری کن
چون آینه اسم مسمای تو آمد
در آینه بر اسم مسما نظری کن
بی آینه آنسان که تو هستی بحقیقت
خود را بخود و آینه بنما نظری کن
بحریست دل مغربی از لولو لالا
بحر بحر دل از لولو لالا نظری کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.