لبیبی
»
ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
»
شمارهٔ ۵۴ - به شاهد لغت زاج سور، بمعنی مهمانی و سوری که در حین زادن زن کنند
خزاین تهی شد در آن زاج سور
درونها پر آمد ز عیش و سرور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به دامم نیامد بسان تو گور
رهایی نیابی، بدین سان مشور
بدو گفت شاه ای خردمند پور
برادر همی رزم جوید تو سور
همی بود و بر درد گشته صبور
که تا هر دو کی کرد خواهند سور
ز گلشن به باغ آمد از بهر سور
ببد خیره چون دید جم را ز دور
گه از سلم گفتی سخن گه ز تور
گه از درد ایرج شدی ناصبور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.