عاشق از سینه جان برون گیرد
تا غمت را به جان درون گیرد
روی او گر شود گرفته ببین
گر نبینی که ماه چون گیرد
دیگران از پری فسون گیرند
از دو چشمت پری فسون گیرند
محنت و غم حریف و مونس وی
چون تواند که دل سکون گیرد
بی تو این چشم خون گرفته بسی
آخر این آب چند خون گیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر به عشق و غم ناشی از دوری معشوق اشاره میکند. عاشق قلبش را برای بیان احساساتش به عشق میسوزاند و غم معشوق را در درون خود میگیرد. وقتی که چهره معشوق غمگین است، عشق او همچنان بر دل عاشق مینشیند. دیگران زیبایی را از چشمهای معشوق میگیرند، اما او تنها به محنت و غم خود میاندیشد. در غیاب معشوق، عاشق چشمانش پر از اشک است و این سوز و گداز را با خون میسنجند.
هوش مصنوعی: عاشق از وجود خود عشق و احساساتش را بیرون میآورد تا غم تو را در دل خود جای دهد.
هوش مصنوعی: اگر روی او بپوشانی، باید ببینی که اگر نبینی، ماه چگونه در تاریکی میتابد.
هوش مصنوعی: دیگران از زیبایی و سحر چشمانت متاثر میشوند و آن را جذب میکنند.
هوش مصنوعی: درد و غم همیشه در کنار او هستند، پس چگونه میتواند دلش آرام شود؟
هوش مصنوعی: بدون تو این چشم که پر از اشک است، چه اندازه میتواند از این آب خون بریزد؛ به جز این، دیگر چه چیزی باقی مانده است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بخت و دولت چو پیشکار تواند
نصرة و فتح پیشیار تو باد
با درفش ار تپانچه خواهی زد
باز گردد بتو هر آینه بد
راشد از رشد روزگار نیافت
رشد از اینگونه بس فراوان کرد
تن او را که جان دانش بود
فلک جان ربای بی جان کرد
گوهری بود رشکش آمد ازو
[...]
از زره بود پشتِ حیدر فرد
کرد خصمش سؤال گفتا مرد
تا بُوَد روی به زره باشد
چون دهد پشت کشته به باشد
آب باشد نه مرد چون پولاد
[...]
باغ سرمایهٔ دگر دارد
کان شد از بس که سیم و زر دارد
هیچ طفل رسیده نیست درو
که نه پیرایهٔ دگر دارد
مینماید که از رسیدن عید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.