ساقیا، پیش آر جام با صفای خویش را
روی ما بین و به ما ده رونمای خویش را
کف چو گنبدها کند هر دم صلای نوش کو
تا زهر گنبد صدا یابی صلای خویش را
کبک رفتارا، یکی بخرام و پا بر لاله سای
بی حنا کن لعل پای لاله سای خویش را
دی شدی در باغ و گل از بهر گرد افشاندنت
کرد صد پر کاله دامان قبای خویش را
هر طرف بهر مبارک باد نوروز بهار
می فرستد گل به کف کرده صبای خویش را
کبک کهساری، برو ای لاله، بر هر تیغ کوه
گام چندان زد که پر خون کرد پای خویش را
یک دم امروز از چمن ما را به مجلس راه ده
تا ستانیم از تو جام با صفای خویش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ساقی دستور میدهد که جامی پر از نوشیدنی خوشطعم را به او بدهد و روی خود را به نمایش بگذارد. او از صدای جام و نوشیدن میگوید و تأکید میکند که گلها و زیباییهای بهار، برای جشن نوروز به او هدیه میدهند. شاعر به کبوتر وحشی و گلها اشاره میکند و از علاقه به زیباترین لحظات زندگی و طبیعت سخن میگوید. همچنین، او از شخصی دعوت میکند تا به محفلش بیاید و همراهیاش را با جامی زیبا جشن بگیرد. شعر به نوعی دعوت به شادی و جشن در بهار است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، جام زیبای خود را برای من بیاور و صورت خود را به من نشان بده و به من از جلوههای نیکوت هدیه کن.
هوش مصنوعی: هر لحظه صدای خوشی از گنبدها به گوش میرسد، تا تو بتوانی صدای خود را از زهر و ناهمواریهای زندگی بشنوی.
هوش مصنوعی: کبک، با رفتار زیبایش، در حال حرکت است و با پاهایش بر روی گلهای لاله قدم میگذارد. او میخواهد لعلگونه پای خود را بدون رنگ و آرایش نمایش دهد.
هوش مصنوعی: تو در باغی زیبا و مملو از گلها ظاهر شدی و به خاطر پخش زیباییات، صد پر از رخت خود را به دامن گرفتهای.
هوش مصنوعی: هر سو به مناسبت نوروز خوشحالی و جشن برقرار است و بهار با گلها و خنکیاش به ما پیام سلامتی و سرزندگی میآورد.
هوش مصنوعی: کبک کوهستانی، ای لاله، آنقدر بر روی تیغههای کوه راه رفت که پایش پر از خون شد.
هوش مصنوعی: به ما اجازه بده که لحظهای از بهشت چمنیمان در مجلس تو بهرهمند شویم تا از م->ی می لذت ببریم و از شادیهای خودمان استفاده کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساختم از قتل نادم دلربای خویش را
عاقبت زان لب گرفتم خونبهای خویش را
فکر دلهای پریشان کی پریشانش کند؟
آن که در پا افکند زلف دوتای خویش را
شبنم بیگانه ای این غنچه را در کار نیست
[...]
پیش می میرم به راهت نقش پای خویش را
گرد سرگردم زیادت مدعای خویش را
روز محشر من شهید منت از شرم و حیا
چون کنم اظهار یارب ماجرای خویش را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.