تا رخ تو زلف ترا پیش کرد
زلف تو مه را به پس خویش کرد
چشم تو دی ملک جهان می گرفت
مست شد آن غمزه و فرویش کرد
دوش دهانت نمکی می فشاند
قطره چکید و جگرم ریش کرد
کرد دلم پاره و دانی که کرد
تیر تو، ای کافر بدکیش، کرد
چشم تو در خواب شد او را بگوی
در نتوان بر سگ خود پیش کرد
خامه خسرو نتواند نوشت
آنچه غمت بر من درویش کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی معشوق و تأثیر آن بر شاعر میپردازد. معشوق به زلف خود اشاره میکند که باعث میشود زیباییهای دیگر تحتالشعاع قرار گیرند. چشم معشوق به قدری جذاب است که دل شاعر را میرباید و او را به مستی میکشاند. دهان معشوق با طعم نمکینش قلب شاعر را میزند و او را آزار میدهد. شاعر از تیر عشق و زیبایی معشوق اظهار درد و رنج میکند. در نهایت، او به این نکته میرسد که هیچکس نمیتواند آن حسی را که عشق او به معشوق به وجود آورده، وصف کند.
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی چهرهات زلف تو را در کنار خود قرار داد، زلف تو نور ماه را هم از خود دور کرد.
هوش مصنوعی: چشم تو زیبایی و جذابیت دنیا را به خود جلب کرد و آن چهره خندان و دلربا، دنیای اطرافش را تحت تاثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: دیشب لبهای تو طعمی شور و زیبا داشت و با هر کلمهای که گفتی، قلبم را آزرد.
هوش مصنوعی: دل من را از درد و رنج پارهپاره کردی و میدانی که تیر عشق تو چه بلایی بر سر من آورد، ای کافر بیایمان.
هوش مصنوعی: چشمان تو خوابش کردهاند، به او بگو نمیتواند بر سگ خود پیشی بگیرد.
هوش مصنوعی: قلم پادشاهی نمیتواند آنچه را که غمت بر من فقیر انجام داد، به تصویر بکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رو به درشتی چو بداندیش کرد
ناله بسی از عمل خویش کرد
هرکه دل از حیله بداندیش کرد
با کس دیگر نه، که با خویش کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.