دل ز تو بی غم نتوانیم کرد
درد تراکم نتوانیم کرد
جرعه ای از جام جفا می کشیم
رطل دمادم نتوانیم کرد
کرد غمت بر دل مسکین ما
آن چه که بر غم نتوانیم کرد
پیش تو خواهیم که آهی کنیم
آه که آن هم نتوانیم کرد
از خنکی های دم سرد خویش
دست فراهم نتوانیم کرد
با دل ریش از تو به هر غصه ای
قصه مرهم نتوانیم کرد
خسرو، از آن خیر نیابیم برگ
حله آدم نتوانیم کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و غم ناشی از عشق و جدایی صحبت میکند. او میگوید که غم و اندوه ناشی از معشوق را نمیتواند از دلش دور کند و حتی تلاش برای بیرون راندن این غم نیز بیفایده است. شاعر به طعم تلخ جفا و بیرحمی معشوق اشاره میکند و بیان میکند که اشک و آه او نیز به جایی نمیرسد. در نهایت، او احساس میکند که با تمام کوششهایی که میکند، نمیتواند به تسکینی برای دردهایش برسد و در برابر غمها و مشکلات حاصل از عشق، ناتوان است.
هوش مصنوعی: دل ما بدون تو نمیتواند خوش باشد و نمیتوانیم بار درد تو را تحمل کنیم.
هوش مصنوعی: ما هر لحظه در حال نوشیدن کینه و رنج هستیم و نمیتوانیم به اندازهای که میخواهیم از این وضعیت خودداری کنیم.
هوش مصنوعی: غم تو بر دل ما چنان سنگینی کرد که هیچ کاری از دستمان برای غم ما برنمیآید.
هوش مصنوعی: ما میخواهیم در حضورتان آه و نالهای کنیم، ولی حتی به همین کار هم قادر نیستیم.
هوش مصنوعی: به دلیل سرمایی که دارم، نمیتوانم از خنکیهای آن به خوبی بهره ببرم.
هوش مصنوعی: با دلی که شکسته و پر از غم است، نمیتوانیم برای هر درد و غصه ای دارویی پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: خسرو، از خوبیها به ما دسترسی نخواهد بود و ما نمیتوانیم به شکل انسان کامل درآییم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.