دل بیرخ تو صورت جان را نمیشناسد
جان بیلب تو گوهر کان را نمیشناسد
چندین چه میکند آن زلف بر جمالت؟
یعنی که چشمزخم جهان را نمیشناسد!
نرگس به زیر پات چرا دیده را نمالد؟
یا کور شد که سرو روان را نمیشناسد
کوچکدهانت بر دم سرو رهی چه خندد؟
یعنی که غنچه باد خزان را نمیشناسد
فریاد من ز صبر که با هجر مینسازد
شک نیست که قدر و قیمت آن را نمیشناسد
در خسرو شکسته نظر کن که در فراقت
دیوانه گشته پیر و جوان را نمیشناسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.